|
باید در جهاد تبیین مراقب نفوذیها باشیم
دکتر علیرضا سلیمی*: رهبر معظم انقلاب خیلی وقت است بر موضوع تبیین تأکید کردهاند. ما در جهاد تبیین کوتاهیهایی کردهایم؛ هیچکس منکر مشکلات نیست اما واقعیت آن است که حتی برخی مسؤولان در جایگاه اپوزیسیون قرار گرفته و به جای آنکه حلال مشکلات باشند، فقط مشکلات را بیان میکنند اما باید تبیین را از تریبونهایی که مؤثر و کارآمد است، شروع کرده و برای رفع مشکلات از آنجا اقدام کنیم.
برخی مسؤولان که تریبون دارند باید پاسخ دهند از این تریبون چه راهکار و پیشنهاداتی برای رفع مشکلات ارائه کردهاند و اقداماتشان چه بوده و درباره نتایج عملکردشان توضیح دهند.
تفاوت این طرف میز و آن طرف میز از سوی برخی مسؤولان و مدیران درک نشده است؛ نظام جمهوری اسلامی بسیار مقتدر است و بعد از انقلاب اسلامی اقدامات بسیار خوبی در کشورمان شده است.
همانهایی که روزگاری در به وجود آمدن مشکلات فعلی نقش جدی داشتهاند، انتقاد میکنند، در حالی که باید پاسخگو باشند و حتی برخی افراد با اسامی مختلف بیانیههای متعددی را صادر میکنند. اگر جهاد تبیین وجود داشت، آنها نمیتوانستند اینگونه به میدان بیایند که با کمال وقاحت پاسخگوی عملکردشان نباشند. این در حالی است که 32 سال مستقیما دولت در اختیار میرحسین موسوی، هاشمی، خاتمی و روحانی بوده و به جای آنکه پاسخگو باشند که چرا بلایای مختلف را سر مردم آوردهاند، هماکنون در جایگاه طلبکار نشستهاند که باید با جهاد تبیین پاسخ آنها را بدهیم.
برخی رسانههای خارجی با سوءاستفاده از عدم تبیین موضوعات در داخل کشورمان، سعی میکنند بحرانسازی کنند ولی اگر دستاوردهای نظام را در این 43 سال بیان کنیم و دفاع جانانه مردم از این انقلاب را به رخ جهانیان بکشیم، خیلی از موضوعات روشن خواهد شد.
برخی کشورهای مستعمره و وابسته همواره نگاه به اربابشان دارند اما جمهوری اسلامی با استقلال مثالزدنیاش الگوی دیگران است و غربیها نمیتوانند این استقلال را زیر سوال ببرند.
آقایان رئیسی و مکرون هر دو در مسکو به دیدار پوتین رفتند و از آنها استقبال کردند اما عدهای میز مذاکره را وجب کرده و ارتفاع آن را بررسی کردند و به دنبال انتقاد بودند و این سفرها را با یکدیگر مقایسه میکردند.
آزادی در کشورمان قابل مقایسه با کشورهای دیگر نیست و همگان آزادانه در حال نقد یکدیگرند و حتی سیاسیون و عملکردهای آنها را هم مورد انتقاد قرار میدهند.
مقام معظم رهبری بارها فرمودند همچنان در حال حرکت به سمت اسلامی شدن هستیم و کسی هم ادعا نکرده همه چیز در کشورمان اسلامی است ولی آیا میتوانیم منکر دستاوردهای جمهوری اسلامی شویم؟ هیچکس نمیتواند منکر جمهوریت نظام شود، چرا که روزگاری مردم به خاتمی رأی دادند و روزگاری به هاشمی، احمدینژاد، روحانی و رئیسی.
در همه دورههای مجلس طیفهای مختلفی از نمایندگان حضور داشتهاند و حتی در بین کاندیداهای ریاستجمهوری هم طیفهای مختلفی وجود داشتهاند و سران برخی گروههای سیاسی هم از برخی کاندیداها حمایت کردند اما مردم از کاندیدای دیگر حمایت کردند ولی هیچ کسی نمیتواند کیفیت آرا را زیر سوال ببرد. ضمن اینکه واقعیت آن است که در همه بخشهای کشور همه چیز درست نیست.
ما در حوزه فولاد، سیمان، برق، گاز، لوازم خانگی و... پیشرفتهای چشمگیری داشتهایم. پیش از انقلاب سالی یک میلیون تن فولاد تولید میکردیم که هماکنون به بالای 30 میلیون تن رسیده و هدفگذاری بسیار بیشتر است.
میزان تولیدات پتروشیمی در قبل از انقلاب کمی بیش از یک میلیون تن بود اما هم اکنون به بالای 60 میلیون تن رسیدهایم و حتی هدفگذاریها برای 90 میلیون تن و ارقامی نزدیک 120 تا 130 میلیون تن است که بسیار معنادار است. برای احداث زیرساختهای متعدد مترو، جادهها و احداث سد کارهای زیادی شده است البته این به معنای آن نیست که نمیتوانستیم بهتر از اینها کار کنیم.
متأسفانه در جهاد تبیین کوتاهی کردهایم و وقتی هم خلأ وجود داشته باشد، دشمن تهاجم میکند؛ مقام معظم رهبری فرمودهاند به جای آنکه دفاع کنیم، باید حمله میکردیم، هر چند ما دفاع خوبی هم نکردهایم و اسیر شدیم و گاهی اوقات در زمین دشمن توپ زدیم و رسانهها هم مسؤولان را احاطه کرده و سربازگیری کردند. این در حالی است که مقام معظم رهبری فرمودند مراقب باشید دشمن در لایه سیاستگذاران نقشآفرینی نکند.
وقتی جنگ، جنگ ترکیبی است، تهاجم هم ترکیبی است. ما باید در حوزه سیاسی بیشتر کار کنیم، ضمن اینکه در حوزه اقتصاد و رسانه هم باید اقدامات اساسی انجام دهیم و برای موضوعات امنیتی هم کارهای بزرگی انجام دهیم. این در حالی است که اخیرا ۲ هک در سازمان صداوسیما رخ داد که نباید آن را انکار کرد. همچنین در بازار مشهد هم یک اقدام نفوذی و خرابکارانه رخ داد و باید مشخص شود چرا نفوذ در کشورمان را خیلی جدی نگرفتهایم و اصلا چه کسی این نفوذیها را راه داده است.
* عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی
ارسال به دوستان
«مأموریت غیرممکن 8» ادای دینی به نیمقرن همکاری تنگاتنگ سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا با سینمای این کشور است
سیابازی در هالیوود
تغییر رویکرد سینمایی سیا پس از ۱۱ سپتامبر
شروین طاهری*: جدیدترین شماره هفتهنامه «پروداکشن» (مجله رسمی هالیوود برای معرفی جدول پروژههای سینمایی و تلویزیونیاش) حاوی یک اعتراف فراموشناشدنی با جزئیاتی غیرقابل چشمپوشی از «ماموریت غیرممکن 8» است. بله! حق دارید تعجب کنید چون اگر اتفاق خاصی نیفتد، تازه قرار است سال آینده میلادی (2023) «ماموریت غیرممکن 7» اکران شود. پس چه نکته مهمی در قسمت هشتم این ماموریت وجود داشته که لازم بوده هفتهنامه دفتر مدیریت هالیوود آن را در بوق و کرنا کند، بویژه که این فیلم سینمایی و روایت سریالی (تلویزیونی) آن قرار نیست زودتر از ۲ سال دیگر (2024) به بازار بیاید. ضمنا هر گونه تغییر عمدهای هم در ترکیب ستارههای «ماموریت غیرممکن 8» غیرممکن است. مثل همیشه تام کروز- البته نسخه پا به سن گذاشتهاش- نقش اول است و کارگردان کریستوفر مککواری و تیم تولیدش هم از ماموریتهای 5 و 6، به ترتیب «ملت یاغی» و «باران سمی» دست نخورده باقی ماندهاند. پس خبر مهم پروداکشن چیست؟ آخرین نسخه این اثر سریالی ماجراجویی- جاسوسی هالیوود قرار است در مقر مرکزی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا یا همان سازمان سیای کذایی فیلمبرداری شود. با همه اهمیتی که این خبر برای منتقدان و حتی مخاطبان عام دارد اما نسلهای جاافتادهتر سینماییها بیش از آنکه از وقاحت هالیوود برای شراکت آشکار با سیا جا بخورند، احتمالا از تکرار تاریخ جا خواهند خورد. «ماموریت غیرممکن 8» دستکم در مرحله تولید، عنوان «اسکورپیو» یا «عقرب» را یدک میکشد؛ درست همان عنوانی که نیم قرن پیش (1973) اولین اثر سینمایی فیلمبرداری شده در مقر لنگلی سازمان سیا یدک میکشید. به نظر شما این ادای دین سینماگران ینگه دنیا به جاسوسانش بابت یک دوران همکاری طولانی و طلایی است یا برعکس، ادای دین سیا به هالیوود؟ هر چه باشد این دستگاه اطلاعاتی دور از انظار عمومی است که ستارههای همیشه در تیررس را با دوربینهایشان به راهروهای مرموزش دعوت کرده است. طبیعی است که این پرسش مطرح میشود که عقربها در این نیم قرن در لنگلی چه میکنند؟ همینطور هالیوود در سیا و سیا در هالیوود؟
* یک ازدواج شیطانی
اسکورپیوی جدید با کارگردانی کریستوفر مککواری قرار بود پاییز آینده (آگوست 2022) اکران شود اما همهگیری کرونا روند تهیه این فیلم را همانند «ماموریت غیرممکن 7» که حکم یک مقدمه را نیز برای آن دارد، به تاخیر انداخت.
این اثر هم مانند 7 ماموریت پیشین تام کروز یک معرکهگیری دیگر از نوع جاسوسبازی است اما برخلاف قبلیها، فضایی تیرهتر و خشنتر دارد؛ همان فضای اهریمنی معروف هالیوودی. این حال و هوا همانطور که گفته شد، مشخصا آن را به الگوی سینماییاش با همین نام ساخته مایکل وینر و بر اساس فیلمنامه مشترک دیوید رینتلز و جرالد ویلسون ارجاع میدهد. در میان مخاطبان عام البته اسکورپیوی 1973 به عنوان نخستین هنرنمایی آلن دلون فرانسوی در یک فیلم تمامآمریکایی شناخته میشود.
با دانستن اینکه تهیهکننده نخستین قسمتهای ماموریت غیرممکن، شرکت فیلمسازی متعلق به خود کروز بوده و با تماشای بازی دلون در نقش ژان لاوریه، مامور ترور فرانسوی تحت خدمت سازمان سیا، چندان دشوار نیست به این کشف و شهود برسیم که گویا از همان آغاز ماموریتهای غیرممکن تام کروز در سال 1996، دلون، الگوی کروز در این ژانر بوده است. پس عجیب نیست اگر در هشتمین قسمت ماموریتهای غیرممکن نیز هنوز کروز در نقش «اتان هانت» کارگزار ویژه بخش ماموریتهای غیرممکن یک سازمان اطلاعاتی آمریکایی (IMF) با هنرنمایی در ساختمان مقر مرکزی سازمان سیا که حالا مرکز اطلاعاتی جورج بوش (پدر) خوانده میشود، به نخستین صحنههای هالیوودی ادای دین کند با بازی ژان لاوریه، اسکورپیوی قدیمی که توسط سازمان استخدام میشود تا افسر اطلاعاتی و مرشد خود به نام کراس (صلیب) با بازی برت لنکستر را حذف کند. در حقیقت کروز، هنرپیشه محبوب اما شخصیت بدنام در زندگی حقیقی به عنوان یک کلاهبردار صندوقهای سرمایهگذاری مردمی و عضو کلیسای بدنام ساینتولوژی یا علمپرستی- یکی از لابیهای شیطانپرستی میان حلقه وابستگان مشترک موساد و سیا- دارد با افتخار فریاد میزند خادم دستگاههای اطلاعاتی آمریکا بوده است؛ خدمتی که غیرممکن است از نخستین قسمت ماموریت غیرممکن آغاز شده باشد و به احتمال زیاد از یک دهه پیش از آن با نقشآفرینی در فیلم «تاپ گان» (1986) آغاز شده؛ اثری که پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) تهیهکننده رسمی آن بوده است.
آیا این جز همان خودنمایی شیطانی است؟ کروز البته پیشتر هم در قسمتهای مختلف ماموریتهای غیرممکنش این ابراز افتخار را تکرار کرده بود. مثلا در «ماموریت غیرممکن 3»، او در نقش مامور هانت به دیدار سران سیا میرود و به آنها قول میدهد بهترین تصویر ممکن را از این سازمان تبلیغ کند.
اگر اسکورپیوی اولی برای نخستینبار در سینما، تیرهترین اسرار سازمان سیا را با سفارش خود این سازمان برملا میکند تا حس مخوف بودن را به افکار عمومی القا کند، اسکورپیوی آخری نیز با روایت مواجهه تام کروز با یک افسر سابق اهریمنی سیا، همان ژانر سنتی «هزار دستان» سیای شیطانی و همه جا حاضر را ارج مینهد.
مایکل وینر، کارگردان اسکورپیوی اولی در زندگینامه شخصیاش به هیجان خود از فیلمبرداری در اماکن فوقامنیتی مربوط به سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده اشاره میکند، بویژه وقتی که صحنههای مربوط به منزل کراس، مامور سازمان در فیلم را در خانه شخصی «ریچارد هلمز» مدیر وقت این سازمان در واشنگتن گرفتند. نقدها و گزارشهای متعددی درباره آن اثر منتشر شد که هیجان مشابه اهالی سینما و مخاطبان را از رفتن دوربینها به پشت پرده همه اسرار سیاه جهان یا خانه شیطان انعکاس میداد.
در «ماموریت غیرممکن 5؛ ملت یاغی» اگرچه بارها و بارها آرم سازمان سیا نمایش داده میشود اما به گفته کریستوفر مککواری، به تیم فیلمبرداری اجازه روشن کردن دوربینها داخل مقر لنگلی داده نمیشود. او بعدها در این باره گلایه کرد ولی شاهد بودیم کمی بعد این سازمان در سریال تلویزیونی «ستارههای پیاده»، اجازه فیلمبرداری در بخشهای داخلی مقر لنگلی را صادر کرد.
نفس برگزیدن عنوان «اسکورپیو» برای جدیدترین ماموریت کروز نیز هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که این ادای دین هالیوود به نخستین همکاری آشکار و تابلودارش با دستگاه اطلاعاتی آمریکا در نیم قرن پیش است؛ هدیهای طلایی برای 50 سالگی یک ازدواج شیطانی. عنوان عقرب علاوه بر این یادآور ورد همیشگی و مشهور زبان ماموران سازمان سیا در توجیه جنایتها و دسیسهها و ناجوانمردیهایشان است که در بسیاری از آثار ادبی و هنری تکرار شده و معادل همان ضربالمثل فارسی است: نیش عقرب نه از سر کین است، اقتضای طبیعتش این است!
* سیا اکران میکند
میگویند بزرگترین دروغ شیطان به انسان این است که وجود خودش را انکار میکند. درباره آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا یا همان سازمان سیای کذایی، قضیه کمی فرق میکند. درست است که سیا با آن مقر مرموزش در لنگلی ویرجینیا، هنوز هم بدرستی ابلیس اصلی داستان اهریمنی آمریکا در نظر آورده میشود و درست است که نقلقولهایی از رؤسایجمهور اخیر ایالات متحده از جمله باراک اوباما وجود دارد که حتی در خود کاخ سفید، خیلیها فکر میکنند سیا ورای هر دولتی در واشنگتن است، با این همه کماکان ذات سازمانی و دولتی -یا دولت در دولت- آن ایجاب میکند هر از گاهی گزارش کاری بدهد و ابراز وجودی کند.
خودنمایی سیا روی پرده نقرهای سینما داستانی دراز دارد. «تنت» (2020) ساخته کریستوفر نولان آخرین اثر شاخصی بود که به وضوح این میل دستگاه اطلاعاتی آمریکا به خودنمایی در آن مشاهده میشود. یک اثر جاسوسی- تخیلی پیچیده و تودرتو که مشخصا در راستای سیاست جدید اتاق فکر مرکز لنگلی، یعنی بازگشت به ژانر جنگ سرد «روسهراسی» تولید شد. تنت، شخصیت اولش را که یک عامل سیا است، با عنوان کلی «قهرمان» با بازی جان دیوید واشنگتن برای مقابله با شخصیت منفی داستان که یک الیگارش روس است، در زمان به عقب و جلو میبرد.
حتی عنوان فیلم تنت - به معنای انگاره- علاوه بر اینکه بازی با مفاهیم ذهنی مثل زمان و مکان را تداعی میکند، ۲ اشاره مهم دیگر هم دارد؛ نخست ادای دینی مستقیم محسوب میشود به «جورج تنت» از مدیران سازمان سیا با طولانیترین مدت مدیریت در دوران معاصر در فاصله سالهای 1996 تا 2004؛ یک نومحافظهکار نولیبرال و دستپرورده مستقیم تغییرات ساختاری جورج بوش (پدر) در این سازمان در دهههای 1970 و 1980. تنت در دوره مدیریتش یکی از طراحان اصلی واقعه یازدهم سپتامبر محسوب میشود که در حقیقت یک اکران سینمایی زنده برای مرعوب کردن افکار عمومی جهان و القای آغاز جنگ مستمر آمریکا علیه جهان به بهانه تروریسم بود. به عقیده برخی منتقدان، اشاره دیگر کریستوفر نولان با عنوان تنت (TENET) بازی شکلی با عدد 10 است.
۲ کلمه Ten (عدد ۱۰) در ۲ جهت معکوس، نه تنها سیر معکوس در زمان را تعبیر میکند که قهرمانان فیلم به کرات آن را تجربه میکنند، همچنین بر اساس نظریه درخت اعداد، تصویری ریاضی از عدد ۱۱ را به نمایش میگذارد که در فرقه صهیونیستی کابالا، نماد قدرت جادویی مافوق طبیعی و در فرقه فراماسونی، نماد دروازه انتقال انرژی و سفر به ابعاد دیگر مثل سفر زمان است.
* دروغ راست آرگو!
با این حال دستگاه جاسوسی آمریکا در هالیوود در یک فیلم دیگر که 8 سال پیش از تنت اکران شد، ردپای بسیار پررنگتری بر جا گذاشت. «آرگو» (2012) -که از حیث میزان دروغپردازی تاریخیاش میتوان آن را تا حدی هم تخیلی دانست- یک فیلم جاسوسی دیگر بود که توسط کارگردان فیلم اولی اما محبوب جامعه اطلاعاتی آمریکا، بن افلک ساخته شد ولی اگر امروز چه از مخاطب عام و چه خاص درباره «آرگو» سوال کنید، قطعا بیش از «تونی مندز» افسر واقعی سیا (با بازی خود افلک) که برای فراری دادن دیپلماتهای کانادایی از تهران پس از انقلاب 57 در پوشش یک کارگردان به ایران آمده بود، چهره میشل اوباما را به خاطر خواهد آورد.
همسر رئیسجمهور وقت آمریکا برای آنکه هیچ ظنی درباره دخالت حاکمیت واشنگتن در هالیوود در راستای «ایرانستیزی» باقی نگذارد، شخصا از کاخ سفید از طریق ویدئوکنفرانس روی پرده سالن کداک تیاتر لسآنجلس حاضر شد تا اسکار بهترین فیلم را به یکی از معمولیترین آثار سال بدهد. این درست زمانی بود که متعاقب فتنه 88، دولت اوباما نقاب مهربانی با ایرانیها را عملا به کنار نهاده و با چرخش به سمت نومحافظهکاران، براندازی را در دستور کار قرار داده بود. همان زمان یک سناتور آمریکایی فاش کرد نولیبرالهای دموکرات حاکم بر کاخ سفید، یک کارزار تبلیغاتی جدید را برای ایرانهراسی و ایرانستیزی آغاز کردهاند تا به موازات تحریمهای اقتصادی، جمهوری اسلامی را به لحاظ روانی هم برای مذاکره مستقیم زیر فشار بگذارند که احتمالا با روی کار آمدن دولت حسن روحانی در ایران به بخشی از خواستههایشان رسیدند.
«آرگو» رجعت دیوانهوار و شرمآور بخش فرمایشی هالیوود به ۲ دهه قبل از آن بود و یادآور یک اثر افتضاح و سخیف حتی از نظر منتقدان آمریکایی؛ «بدون دخترم هرگز» (1991) یا «بدون دخترم مهتاب»، ساخته برایان گیلبرت بر اساس رمان مغرضانه «بتی محمودی» همسر آمریکایی سابق یک پزشک مهاجر ایرانی.
این اثر سفارشی دستگاه اطلاعاتی آمریکا، یک پروپاگاندای ناشیانه را به نمایش گذاشت به طوری که منتقد سینمایی برجسته روزنامه لسآنجلستایمز همان زمان این فیلم را به خاطر نقض سیاست تبلیغاتی واشنگتن در قبال انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران نکوهش کرد و نوشت فیلم در تمایز قائل شدن بین حکومت و مردم ایران ناتوان مانده و هر دو را در یک جبهه علیه آمریکا و غرب متحد کرده است.
در فاصله این دو، فیلم آشکارا ضدایرانی «300» ساخته زک اسنایدر هم تولید شد که البته به خاطر سرمایهگذاری مستقیم تهیهکننده اسرائیلی، میتوان از نقش احتمالی سازمان سیا در آن چشمپوشی کرد.
درست یک دهه پیش اما گردانندگان خیمهشببازی هالیوود از مقر ویرجینیا عادت بد خود در «بدون دخترم هرگز» را در «آرگو» هم تکرار کردند. «وطنامروز» در یادداشتی با عنوان «دروغی که اسکار گرفت» درباره این رسوایی مشترک سیاسی و سینمایی نوشت: «حقیقتا نه «آرگو» تحفهای بود و نه حالا دیگر این اسکار در نظرمان تحفه است. و چه بد بازی خوردند نادرها و سیمینهایی که قسم میخوردند به قداست هنر و اینکه اسکار سیاسی نیست.
در یک شب رویایی بزرگان سیاست و سینمای ینگهدنیا جمع شدند تا «آروغ زدن» طفل نوکارگردانشان «بنافلک» را جشن بگیرند و اینگونه بود که سینمای سیاسی آمریکا یک بار دیگر پس از «300» و «به خاطر دخترم مهتاب»، علیه ایران و ایرانی آپولو هوا کرد.
آرگو با همه ضدایرانی بودنش، پروژهای هوشمندانهتر از «300» و «به خاطر دخترم مهتاب» محسوب میشود، چه به لحاظ ساختار فیلم و چه داستان آن که خود یک پایه هوشمندانه (جاسوسی) دارد. «آرگو» بر اساس یک سناریوی سینمایی دروغین با هدایت یک مامور سیا به نام «مندز» نوشته شده که در اصل قصد فراری دادن دیپلماتها از سفارت کانادا در تهران پس از انقلاب اسلامی 1979 را داشت و خود روایتی است مالامال از دروغ پردازی. حتی تصویر امام(ره) در این فیلم از سیاهنمایی مصون نمانده است...
... انگار بنافلک که به خاطر کارگردانی و تهیه این فیلم در کنار «ویلیام گلانبرگ» تدوینگر فیلم، اسکار گرفتند، حتی از نشان دادن عادی یک تصویر نقاشی شده معروف از امام خمینی(ره) در خیابانهای تهران وحشت داشتهاند و به وضوح در آن دست بردهاند. همانگونه که «کریس تریو» فیلمنامهنویس و سومین اسکاری «آرگو»، از ارائه داستان آنچه در روزهای پس از انقلاب در تهران میگذشت، واهمه دارد. به قول «کن تیلور» سفیر وقت کانادا در تهران، نقش او در آن عملیات چنان در مقابل نقش مندز آمریکایی کمرنگ جلوه داده شده که در حد «باز و بسته کردن درهای سفارت کانادا» تقلیل یافته است.
تیلور خود یک مامور اطلاعاتی غربی بود که طبیعتا ضد انقلاب اسلامی 1357 توطئه میکرد اما او هم کارگردان و فیلمنامهنویس «آرگو» را به ساختن فیلمی هالیوودی عاری از حقیقت متهم میکند و میگوید: «فیلم از توضیح اینکه ایران انقلاب و طغیانی طولانی داشته است، طفره میرود و مردم [ایران] را طوری شخصیتپردازی میکند که انگار هیچ حقی برایشان قائل نیست».
سپس آقای سفیر سابق ناچار میشود در دفاع از آنچه «آرگو» سعی در تخریب آن دارد، یعنی حقیقت ایران و انقلاب ایران، دست به یک اعتراف بسیار نادر در دنیای سیاست بزند: «فیلم انگار هیچ بختی برای وجهه دیگر جامعه ایرانی و نشان دادن آن قائل نیست. درحالی که جامعه ایرانیای که من دیدم، تصویری بسیار عادیتر و پذیراتر از این داشت و به دنبال عدالت و امید بود. [انقلاب] فقط اعتراضی خشن برای هیچ نبود». با این وجود سیمای دروغینی که آرگو از ایران ارائه میدهد تا حد زیادی برای مخاطب سینمای هالیوود باورپذیرتر و مستندتر از فیلمهای ضدایرانی قبلی آمریکاییها از آب درآمده و به همین خاطر هم هست که در حضور یک اثر تاریخی تحسین شده مثل «لینکلن» که به نقطه اوج تاریخ ینگهدنیا میپردازد، لابیهای سیاسی پشتسر آکادمی اوارد، «آرگو» را به اسکار بهترین فیلم مفتخر میکنند؛ فیلمی که یادآور تحقیر آمریکاییان در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی است و به همین خاطر «آروغ» بنافلک را باید مطلع یک حرکت جدی و نه صرفا توهینآمیز در راستای سیاستهای ضدایرانی آمریکا دانست.
«آرگو» تلاش زیادی برای مستند درآوردن لوکیشنهای خاص تهران دارد، اگر چه الزامی برای مستند نشان دادن آدمها ندارد. مثلا صحنه لانگشات تاثیرگذار مندز (بنافلک) در بازار تهران را مقایسه کنید با صحنههای ناشیانهای که کارگردان ایرانی سریال «در چشم باد» در همان مقطع زمانی از همان مکان ارائه داده بود.
«آرگو» با این ظاهر مستند سعی میکند مثلا با به تصویر کشیدن صحنههای تصویر نشده تسخیر لانه جاسوسی، کنجکاوی تاریخی ما را تحریک کند تا در پاسخ، روایت دروغین خود را به اسم تاریخ به خوردمان بدهد. اما نباید این رویکرد جدید را دستکم گرفت. «آرگو» نشان میدهد آمریکاییها و در کل غرب، تلاش دارند وارد محدودههایی از تاریخ و زندگی ما شوند که پاسخگویی به سوالات معطل ماندهاند».
***
تغییر رویکرد سینمایی سیا پس از ۱۱ سپتامبر
«تریشیا جنکینز» استادیار بخش فیلم، تلویزیون و رسانههای دیجیتال دانشگاه مسیحی تگزاس، سال 2012 پژوهشی مختصر و مفید درباره چگونگی تلاش سیا برای همکاری فعال با هالیوود از میانه دهه 1990 به این سو انجام داد. بنا بر یافتهها این همکاری تنگاتنگ به منظور توسعه برنامههای خاص امنیتیها بوده تا جایی که میتوان گفت نهاد مخوف اطلاعاتی به مرکزیت ویرجینیا عملا بخشی از بار وظایف خود را در زمینه جنگ جهانی روایتها بر دوش نهاد ظاهرا غیرمتمرکز و غیردولتی واقع بر تپههای مشرف به لسآنجلس قرار داده است.
جنکینز بر آن بوده به افشای «تاریخ تا حد زیادی پنهان سیا در هالیوود» و تعریف چگونگی عملکرد «این مدل نفوذ مخفی» بپردازد. البته مخفیکاری سران لنگلی در رابطه با ابزار سینما به مثابه آن است که یک دایناسور را درست وسط بلوار سانست پنهان کنند که کاری نشدنی است اما نه برای ایجنتهای سیا که حالا در یک «ماموریت غیرممکن» دیگر در حال مخفی کردن جدیدترین برنامه خود روی پرده نقرهفام سینما هستند.
این محقق اهل «آستین»، متوجه تغییراتی در رویکرد مشارکت سیا در پروژههای سیاسی از زمان جنگ سرد قرن بیستم تا جنگ دیجیتال هزاره جدید شده است.
او 10 سال پیش در تحقیق 167 صفحهایاش با عنوان «سیا در هالیوود: چگونه سازمان فیلم و تلویزیون را شکل میدهد» تغییر رویکرد مزبور را چنین توصیف کرد: «در دوران جنگ سرد (نیمه دوم قرن بیستم تا دهه 1990) سازمان بیشتر در پرتو یک نور بسیار منفی به تصویر کشیده میشد اما از واقعه 11 سپتامبر (2001) به بعد، سازمان سعی میکند تصاویر روشن و رنگی از خود را از طریق رسانههای عمومی پخش کند». همین قیاس برای آنکه بفهمیم بار مسؤولیت جنایت 11 سپتامبر، از نگاه سایهنشینهای حاکمیت عمیق آمریکا، چقدر روی دوش خود آنها سنگینی میکند کافی به نظر میرسد؛ حتی اگر اهل چنین استنباطی نباشیم هم فقط کافی است از خودمان بپرسیم آیا این واقعه بشدت سینمایی کوبیدن ۲ هواپیمای مسافری در روز روشن به برجهای تجارت جهانی نیویورک بوده که به نقطه عطف رویکرد هالیوودی دستگاه اطلاعاتی آمریکا منجر شده یا آنطور که به یک ذهن علتاندیش متبادر میشود، آن تغییر رویکرد مورد وصف جنکینز در اتاقهای فوقانی ساختمان لنگلی بوده که 11 سپتامبر را با همه ابعاد ابررسانهایاش خلق کرده است؟
* روزنامهنگار
ارسال به دوستان
دشمنی مودی با اسلام
دولت فدرال هند از وضع قوانین ضد حجاب در ایالت کارناتاکا حمایت کرد
«من را با آنچه در سرم هست قضاوت کن، نه آنچه بر سرم هست»؛ این شعار یکی از هزاران زن مسلمان است در واکنش به وضع قانون ممنوعیت پوشش حجاب در مدارس و دانشگاههای ایالت «کارناتاکا» در جنوب غرب هند. درگیری بر سر حجاب پس از آن بالا گرفت که یک کالج در کارناتاکا به دانشجویان گفت روسری خود را در کلاس درس بردارید. دانشجویان مسلمان معتقدند تصمیم کالج تکاندهنده بود، زیرا تا همین اواخر اجازه داشتند با حجاب خود در کالجها شرکت کنند. آنها استدلال میکردند قانون اساسی به هندیها اجازه میدهد لباسهای دلخواه خود را بپوشند و نمادهای مذهبی را به نمایش بگذارند. هفته قبل خانم «موسکان خان» دانشجوی سال دوم رشته بازرگانی قصد ورود به دانشگاه در شهر «ماندیا» در ایالت کارناتاکا را داشت که گروهی از مردان هندو مانع ورود وی به دانشگاه شدند. این مردان که سرپوشهای زعفرانی رنگ به سر داشتند (رنگ حزب حاکم بهاراتیا جاناتا هندوستان) با سر دادن شعار «جای شری رام» (نمادی برای پایبندی هندوها به اعتقادات خود و به عنوان یک سلام غیررسمی)، فضای رعبانگیزی را در برابر این دانشجوی دختر پدید آوردند که در مقابل، موسکان خان با سر دادن شعار الله اکبر در برابر آنها مقاومت کرد. اگرچه این دانشجوی هندی چند روز بعد در مصاحبهای اعلام کرد سر دادن شعار الله اکبر از سوی او به منزله مقابله یا نفی باورهای جمعیت هندوها نبوده و او خواستار اتحاد هندوستان است اما به باور کارشناسان، وضع قوانین ضداسلامی در هندوستان بیشتر از آنکه جنبه دینی و مذهبی داشته باشد، اقدامی سیاسی است. طی روزهای اخیر دامنه اعتراضات از «بنگلور» پایتخت کارناتاکا به دهلینو (پایتخت هند) کشیده شده و دانشآموزان و دانشجویان مسلمان با ارائه دادخواستی به دادگاه عالی ایالتی خواستار تجدیدنظر در قانون وضع شده از سوی دولت محلی (دولت ایالت کارناتاکا) شدهاند. این درخواست باعث اعتراض گروههای دانشجویان راستگرای هندو شده است. با این حال دادگاه عالی کارناتاکا در یک دستور موقت اعلام کرد تا زمانی که دادگاه حکمی را صادر نکند، نباید هیچ گونه لباس مذهبی در دانشگاهها مجاز باشد. به نظر میرسد دولت فدرال نیز علاقهای به حمایت از مسلمانان ندارد و همین امر منجر به گسترش تبعیض دینی و شکاف اجتماعی در هندوستان شده است. به گزارش «وطنامروز» 5 فوریه، دولت کارناتاکا دستوری را برای اعمال اختیارات خود بر اساس بخش 133 (2) قانون آموزش کارناتاکا (1983) تصویب کرد. به استناد این مصوبه لباس فرم برای مؤسسات آموزشی اجباری است. این بخشنامه تصریح میکند روسری جزو لباس نیست. بر اساس این مصوبه «پوشیدن روسری یک عمل دینی ضروری برای مسلمانان در نظر گرفته نشده و نمیتوان تحت قانون اساسی از آن محافظت کرد». فعالان و رهبران اپوزیسیون همچنین از ایالت کارناتاکا به دلیل تصویب قانون ضد تغییر مذهب و قانون ضد کشتار گاو در سال گذشته انتقاد کردهاند که هدفش، هدف قرار دادن مسیحیان و مسلمانان است. فعالان سیاسی و اجتماعی معتقدند مناقشه حجاب نمونه دیگری از یک روند گستردهتر در هند است؛ روندی که از زمان روی کار آمدن «نارندرا مودی» (نخستوزیر هند از حزب بهاراتیا جاناتا) آغاز شده و شاهد سرکوب جمعیت مسلمان هند هستیم. آنها میگویند دولت با محروم کردن زنان مسلمان از انتخاب حجاب، آزادی مذهبی آنها را که در قانون اساسی هند ذکر شده است، سلب میکند. ***
پشت سر اختلاف درباره حجاب در مدارس هند چیست؟
5 فوریه، دولت ایالت جنوبی به حاکمیت حزب بهاراتیا جاناتا (BJP) حزب پشتیبان «نارندرا مودی» نخستوزیر هندوستان، با تصویب قانونی، پوشیدن لباسهایی را که نشانه «برهم زدن برابری، یکپارچگی و نظم عمومی» است ممنوع کرد. این در حالی است که قانون اساسی هند آزادی مذهبی را تضمین میکند. از زمان ظهور BJP در صحنه سیاسی هند از سال 1990 به بعد و موفقیتهای اخیر آن در انتخابات ملی هند در سالهای 2014 و 2019، مساله رابطه بین هندوئیسم به عنوان یک دین و «هندوتوا» به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی مطرح شده است. حامیان این حزب که خود را «هندوتوا» معرفی میکنند، در پی تثبیت گفتمان برتریگرایی سیاسی و فرهنگی هندوها هستند. کارشناسان مسائل شبهقاره معتقدند گفتمان این حزب را میتوان با تفکر نازیسم در آلمان دهههای 30 و 40 قیاس کرد اما حامیان این حزب خود را ناسیونالیست معرفی میکنند. بر این اساس میتوان گفت اکثر ناسیونالیستها در سازمانهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با استفاده از مفهوم «هندوتوا» به عنوان یک نیروی سیاسی سازماندهی شدهاند. واقعیت امر این است که «نارندرا مودی» و حزب حامی او در پی یکسانسازی هندوستان به نفع یک جریان سیاسی و فرهنگی مشخصند.
ارسال به دوستان
فوت 167 نفر در 24 ساعت؛ 10 تا 15 درصد موارد ابتلا همچنان مربوط به سویه دلتاست
همدستی دلتا و اُمیکرون
شیوع همزمان اُمیکرون و دلتا، بدحال بودن یکچهارم افراد بستری در مراکز درمانی، افزایش ابتلای کودکان به کرونا و البته فوت 167 بیمار مبتلا از جمله مهمترین آمار و اطلاعات منتشر شده درباره «کووید-19» در ۲ روز گذشته است.
به گزارش «وطنامروز»، در شرایطی که نگرانیها از شیوع گسترده اُمیکرون در کشور افزایش یافته است، روز گذشته یکی از مقامات ستاد مقابله با کرونا اعلام کرد 10 تا 15 درصد از موارد ابتلا همچنان مربوط به سویه دلتا است که هم درگیری ریوی ایجاد میکند و هم اینکه برخی بیماران را به کام مرگ میکشاند.
مطابق اعلام مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت، در شبانهروز منتهی به 26 بهمنماه و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۲۵ هزار و ۳۴ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی و 2 هزار و۷۶۸ نفر از آنها بستری شدند. بدین ترتیب مجموع بیماران «کووید-19» در کشور به ۶ میلیون و ۸۶۰ هزار و ۲۵۵ نفر رسید.
همچنین در طول این 24 ساعت (ظهر دوشنبه تا ظهر سهشنبه) متاسفانه 167 بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری در کشور به ۱۳۴ هزار و ۵۳ نفر رسید.
خوشبختانه تاکنون ۶ میلیون و ۳۵۱ هزار و۵۴۲ نفر از بیماران کرونایی نیز بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. این در حالی است که 3 هزار و ۴۸۹ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند.
همچنین تاکنون ۴۶ میلیون و ۲۲۷ هزار و ۴۹۷ آزمایش تشخیص «کووید-19» در کشور انجام شده است.
در حال حاضر ۲۴۷ شهرستان در وضعیت قرمز، 112 شهرستان در وضعیت نارنجی و 89 شهرستان در وضعیت زرد کرونا قرار دارند و در حال حاضر هیچ شهرستانی در کشور در وضعیت آبی نیست.
درباره آخرین آمار رسمی واکسیناسیون نیز اعلام شده است که تاکنون ۶۱ میلیون و ۷۲۷ هزار و ۱۷۹ نفر دوز اول، ۵۴ میلیون و ۸۷۷ هزار و ۷۱۵ نفر دوز دوم و ۲۱ میلیون و ۵۹۳ هزار و ۱۱ نفر دوز سوم واکسن کرونا را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به ۱۳۸ میلیون و ۱۹۷ هزار و۹۰۵ دوز رسیده است. همچنین در شبانهروز اخیر، ۲۱۱ هزار و ۹۲ دوز واکسن کرونا در کشور تزریق شده است.
* هنوز به قله پیک ششم نرسیدهایم
به طور تخمینی ۸۰ تا ۸۵ درصد موارد ابتلا به کرونا با سویه اُمیکرون است اما ۱۰ تا ۱۵ درصد موارد نیز مربوط به دلتاست و البته هنوز به قله پیک ششم کرونا نرسیدهایم.
دکتر نادر توکلی، معاون درمان ستاد کرونای استان تهران با بیان این مطلب به ایسنا گفت: روز گذشته (دوشنبه) ۵۵ فوتی ناشی از کرونا در تهران داشتیم. از تعداد 4 هزار و 266 بستری در تهران هزار و 200 نفر در بخش ویژه بستری هستند و میتوان گفت یکچهارم بیماران بدحال هستند.
وی افزود: تعداد قابل توجهی از مبتلایان به سویه دلتا، بهعلاوه برخی افراد که با بیماری زمینهای یا وزن بالا یا بدون تزریق واکسن به اُمیکرون مبتلا میشوند، نیاز به بستری و مراقبتهای ویژه دارند.
توکلی با بیان اینکه همچنان در تهران روند ابتلا و بستری در حال افزایش است و هنوز به قله پیک نرسیدهایم، ادامه داد: چرخش همزمان دلتا و اُمیکرون پیشبینیها را دشوار کرده است اما با درصد اطمینان متوسط میتوان پیشبینی کرد که هفته اول اسفندماه به پیک برسیم.
* مرگومیر بیشتر میشود
ادامه فعالیت حضوری مدارس در شهرهای قرمز به تسریع انتقال ویروس از فردی به فرد دیگر، طولانیتر شدن دوره اپیدمی و افزایش مرگومیر منجر میشود.
دکتر مسعود مردانی، عضو کمیته علمی ستاد کشوری مقابله با کرونا با تایید این مطلب، درباره حضوری بودن مدارس در برخی شهرهای قرمز و عدم رعایت پروتکلها در برخی از این مدارس گفت: ستاد ملی کرونا تصمیمگیری درباره غیرحضوری کردن مدارس را به کمیته استانی واگذار کرده تا استانها با صلاحدید خودشان این تصمیمگیری را انجام دهند. با این حال اصولا در شهرهایی که از نظر ردهبندی جزو شهرهای قرمز محسوب میشوند، به نظر میرسد نه فقط رفتن به مدرسه، بلکه به نظر من تردد هم جایز نیست. وی افزود: متاسفانه موارد مراجعه سرپایی به طرز چشمگیری افزایش یافته و موارد بستری ۸ برابر قبل شده است. همچنین مرگومیر در حال افزایش است. بیمارانی که در آیسییو بستری شدهاند، متاسفانه بدحال هستند و به احتمال زیاد میزان مرگومیر بیش از این خواهد شد.
* نیمی از مردم کشور ماسک نمیزنند!
بر اساس اعلام وزارت بهداشت تنها ۵۵ درصد مردم در اماکن عمومی کشور ماسک میزنند و این در حالی است که شیوع سویه اُمیکرون در کشور باعث افزایش ۳ برابری بستریهای کرونا شده است.
استفاده از ماسک در مراکز ورزشی، تالارهای پذیرایی، پاساژها، کارگاهها و رستورانها حتی از میانگین کشوری پایینتر است به طوری که میزان استفاده از ماسک در گیرندگان و ارائهدهندگان خدمت در مراکز ورزشی 45 درصد و در رستورانها 52 درصد است.
میانگین درصد رعایت پروتکلهای بهداشتی در اماکن عمومی کشور تا 20 بهمنماه نیز 87 درصد گزارش شده است.
پاساژها، سینماها، شهربازیها و مراکز تفریحی، کارگاهها و مراکز ورزشی به ترتیب کمترین میزان رعایت پروتکل واکسیناسیون در کشور را دارند.
* افزایش درگیری کودکان با کرونا
بسیاری از مقامات و کارشناسان نظام سلامت در هفتههای اخیر، بارها درباره امکان ابتلای کودکان به کرونا هشدار دادهاند.
سعید کریمی، معاون درمان وزارت بهداشت با بیان اینکه در موج ششم کرونا، درگیری کودکان با اُمیکرون افزایش یافته و به همین دلیل، تقویت زیرساختهای بیمارستانی در این حوزه یکی از برنامههای معاونت درمان وزارت بهداشت است، اظهار داشت: کمیته علمی کشوری کرونا بر تقویت بخش مراقبتهای ویژه کودکان (PICU) تاکید داشت. تا 10 روز پیش 592 تخت مراقبتهای ویژه کودکان در کشور وجود داشت اما در طول یک هفته 103 تخت جدید خریداری، توزیع و راهاندازی شد که تعداد این تختها در کشور در طول یک هفته حدود 20 درصد رشد داشته است. وی افزود: منابع لازم برای اضافه کردن 400 تخت دیگر در بخش مراقبتهای ویژه کودکان (PICU) تامین شده است و در هفتههای آینده، این تختها به ظرفیت بیمارستانهای کشور افزوده میشود.
حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیز در همین باره گفت: سویه جدید کرونا بیشتر کودکان را هدف قرار میدهد. وی افزود: در جلسه اخیر ستاد ملی مقابله با کرونا، پیشنهاد دادم آموزشها در مدارس ابتدایی و متوسطه اول به صورت غیرحضوری و در متوسطه دوم و دانشگاهها به صورت ترکیبی پیگیری شود.
* علائم شایع اُمیکرون در کودکان
رئیس بیمارستان کودکان مفید با اشاره به افزایش ۲ تا ۳ برابری مراجعات کودکان مبتلا به کرونا نسبت به دیماه، علائم شایع اُمیکرون در کودکان را تشریح کرد و گفت: اُمیکرون سویهای است که علائم شایع آن مشکلات تنفسی و مشابه سرماخوردگی است.
دکتر شمسالله نوریپور به تسنیم گفت: بیمارستان مفید پذیرش بیماران در بازه سنی نوزادان تا 18 سالهها را انجام میدهد که از دیماه تاکنون، میزان مراجعات بیماران (کودکان) به بیمارستان مفید 3 - 2 برابر شده و در بخشهای کرونا افزایش تعداد بستریها را شاهد هستیم؛ همچنین تعداد بیماران سرپایی و بستری در اورژانس بویژه اورژانس تنفسی افزایش یافته است.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر میزان مرگومیر کودکان مبتلا به اُمیکرون تصریح کرد: از ابتدای شیوع کرونا، مرگومیر بیشتر در کودکانی رخ داده که دچار بیماریهای زمینهای بودهاند. رئیس مرکز پزشکی، آموزشی و درمانی مفید درباره علائم شایع اُمیکرون در کودکان گفت: طیف علائم اُمیکرون در کودکان میتواند از بیعلامتی تا علائم تنفسی و گوارشی باشد؛ اُمیکرون سویهای است که علائم شایع آن مشکلات تنفسی و مشابه سرماخوردگی است؛ گلودرد، سرفه، آبریزش بینی، اشکریزش، عطسه و تب از این علائم است.
نوریپور ادامه داد: در 40 تا 50 درصد موارد کودکان مبتلا به کرونا، با تب به بیمارستان مراجعه میکنند؛ موارد دیگر شامل لرز و بدندرد، کوفتگی، بیحالی، ضعف عضلانی، بیاشتهایی، علائم گوارشی مانند اسهال و استفراغ و درد شکم و علائم عصبی مثل تشنج است.
* آمادهباش کامل بیمارستانهای کودکان
همچنین دکتر نادر توکلی، معاون درمان ستاد کرونای استان تهران درباره وضعیت ابتلای کودکان در تهران گفت: ۱۵ تا ۲۰ درصد از ابتلاها در افراد زیر ۱۰ سال است. به طور کلی برخلاف سویههای قدیم، ۵۰ درصد بستریها زیر ۵۰ سال هستند. وی با بیان اینکه در حال حاضر وضعیت کرونا در تهران بحرانی است، ادامه داد: فعلا از نظر تخت بیمارستانی مشکلی نیست. از آنجا که تعداد اطفال مبتلا زیاد بوده، بیمارستانهای اطفال در آمادهباش کامل هستند و تقریبا تمام ظرفیتشان را برای کرونای اُمیکرون گذاشتهاند. بخشهای عادی بیمارستانها هم در وضعیت آمادهباش هستند.
***
۸ باور غلط درباره اُمیکرون
با آنکه گفته میشود اُمیکرون بیماری خفیفی است و ریه را درگیر نمیکند اما رئیس بخش عفونی بیمارستان لقمان حکیم، از احتمال درگیری ریه مبتلایان به اُمیکرون خبر داد. شروین شکوهی به تشریح ۸ باور غلط درباره اُمیکرون پرداخت. وی گفت: نخستین باور غلط این است که فکر میکنیم اُمیکرون یک سرماخوردگی ساده است. در حالی که اُمیکرون هم یک جهش از کروناست. عضو هیات علمی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی، به دومین باور غلط درباره اُمیکرون اشاره کرد و افزود: اینکه واکسن زدهام، بنابراین اُمیکرون نمیگیرم، درست نیست زیرا به هیچ عنوان اثربخشی واکسنها ۱۰۰ درصد نیست. شکوهی به سومین باور غلط اشاره کرد و ادامه داد: دوران قرنطینه ۵ روز است؟ براساس تحقیقات معمولا دوران قرنطینه حداقل ۱۰ روز است ولی در مبتلایان به فرم شدید کرونا این بازه زمانی طولانیتر میشود. وی افزود: چهارمین باور غلط درباره اُمیکرون این است که تست منفی شده، بنابراین کرونا ندارم، در صورتی که باید با هر علامتی از بیماری و نشانههای سرماخوردگی خود را قرنطینه کنید. رئیس بخش عفونی بیمارستان لقمان حکیم به پنجمین باور غلط اشاره کرد و اظهار داشت: آیا واکسنها بیفایده هستند، که باید گفت واکسنها همچنان موثرند، کارایی واکسنها در کاهش مرگومیر و وخامت بیماری اثبات شده است. به گفته شکوهی، اینکه کودکان اُمیکرون نمیگیرند، ششمین باور غلط است زیرا کودکان هم مبتلا میشوند. وی ادامه داد: قبلا کرونا گرفتهام پس ایمن هستم؟ احتمال ابتلای مجدد به یک جهش جدید همچنان وجود دارد. وی به هشتمین باور غلط اشاره کرد و گفت: اُمیکرون درگیری ریوی ندارد؟ براساس گزارشها درگیری ریه در اُمیکرون کمتر از دلتاست اما همچنان احتمال درگیری ریوی وجود دارد.
ارسال به دوستان
به تعویق افتادن اصلاح ارز ترجیحی بهخاطر قانع نشدن کمیسیون تلفیق از میزان یارانه پیشنهادی دولت بود
اصلاح دلار ۴۲۰۰ تومانی در ۱۴۰۱
گروه اقتصادی: بدترین اتفاق ممکن برای ارز ترجیحی در حال روی دادن است؛ دولت و مجلس در تعللی آشکار، نه دلار 4200 تومانی را حذف کردند و نه آن را نگه داشتند! اینطور که پیداست دولت آنچنان که باید و شاید در حمایتهای جایگزین ارز ترجیحی نتوانسته پارلماننشینها را قانع کند. از سوی دیگر دولتمردان تلاشی هم برای قانع کردن مجلس نکردهاند. این باعث شده رقمی معادل نصف دلاری یارانه ارزی سال جاری یعنی 9 میلیارد دلار برای کالاهای اساسی در نظر گرفته شود؛ البته قریب به 4 میلیارد دلار نیز به صورت ریالی صرفا قرار است برای گندم هزینه شود. این در حالی است که برآورد میشود تا پایان سال جاری بیش از 18 میلیارد دلار برای دلار ترجیحی هزینه شود. به عبارت دیگر رقم در نظر گرفته توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی به طور کلی نمیتواند نیازهای ارز ترجیحی را تامین کند و به احتمال زیاد دولت در ربع دوم سال 1401 باید تصمیم بگیرد یا ارز ترجیحی بدون حمایت ثانویه حذف شود یا به رقم ارز ترجیحی با استفاده از استقراض از بانک مرکزی افزوده شود، البته شاید پس از توفیقات مذاکرات نیاز به استقراض نباشد. در این بین رئیس کمیسیون تلفیق لایحه بودجه 1401 گفته دولت هنوز برای حذف ارز ترجیحی فرصت دارد.
به گزارش «وطنامروز»، رئیس کمیسیون تلفیق بودجه گفت: جمع یارانهها برای سال آینده 250 هزار میلیارد تومان شد. حمیدرضا حاجیبابایی با اشاره به حذف ارز ترجیحی تصریح کرد: با تمام کارشناسیهای انجام شده، کمیسیون تصمیم گرفت ۹ میلیارد دلار ارز ترجیحی را برای سال آینده در نظر بگیرد. حاجیبابایی افزود: ۴ میلیارد دلار ارز ترجیحی به صورت ریالی برای گندم اختصاص دادیم. بنابراین یارانه کالاهای اساسی، دارو و گندم حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود. وی با بیان اینکه دولت این رقم را ۱۷۲ هزار میلیارد تومان پیشبینی کرده بود، تاکید کرد: قیمت گندم برای سال آینده ۹ هزار و ۵۰۰ تومان تعیین شد. رئیس کمیسیون تلفیق بودجه با اشاره به بودجه حاملهای انرژی گفت: مجلس بر حاملهای انرژی و یارانه آنها نورافکن انداخت و ۶۰۰ هزار میلیارد یارانه بخش انرژی در نظر گرفته شد.
* دلیل ماندن ارز ترجیحی
اصلیترین دلیل مخالفت نمایندگان مجلس و اعضای کمیسیون تلفیق، پایین بودن میزان یارانه جبرانی ریالی ۱۱۰ هزار تومانی دولت بوده است.
سیدمرتضی خاتمی از اعضای کمیسیون تلفیق در این باره گفته است: «تا وقتی مجلس مطمئن نشود یارانه به صورت کامل به انتهای زنجیره و مردم منتقل خواهد شد، رای به آزادسازی (حذف ارز ترجیحی) نخواهد داد».
احسان ارکانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه هم تاکید کرده بود: «مجلس اصرار دارد همزمان با حذف ارز ترجیحی، راهکار حفظ قدرت خرید مردم تعیین شود. میانگین ۱۱۰ هزار تومانی یارانه برای ۶۰ میلیون نفر، رقمی مناسب و مطلوب برای جبران قدرت خرید کاهش یافته نیست».
با این تفاسیر نمایندگان مجلس تصمیم گرفتهاند برای چند ماه ابتدایی سال رقمی را برای یارانه ارزی کالایی در نظر بگیرند تا دولت تصمیم قطعی خود را در فرصتی مناسب اتخاذ کند.
همه چیز از شب 20 فروردینماه سال 97 شروع شد. یادگاریای که دولت سیزدهم را برای بودجهریزی سال 1401 در یک شرایط سخت قرار داد.
برآوردها حاکی از آن است از ابتدای سال 97 تاکنون دولتهای دوازدهم و سیزدهم روی هم رفته بیش از 60 میلیارد دلار برای تامین ارز ترجیحی جهت کنترل قیمتهای اقلام مصرفی هزینه کردهاند اما در این مدت نهتنها کالاهای هدف ارز ترجیحی در برابر تورم و افزایش قیمت ارز مقاومتی نداشتهاند، بلکه در برخی اقلام شاهد پیشی گرفتن تورم این کالاها از تورم عمومی کشور بودهایم.
شاهد این مدعا را میتوان در مستندات مستدل مرکز آمار پیدا کرد. بر اساس گزارش مرکز آمار، تورم نقطه به نقطه آذرماه سال جاری نسبت به فروردینماه سال 97 (شروع سیاست تخصیص ارز ترجیحی) 233 درصد بوده است اما کالاهای هدف ارز ترجیحی مانند تخممرغ، مرغ ماشینی و گوشت گاو و گوساله تورم بهمراتب بیشتری داشتهاند. (نمودار یک)
البته نباید فراموش کنیم هدف اول دلار 4 هزار و 200 تومانی پیش از هر چیز کنترل قیمت ارز در بازار آزاد بود که کوس شکستش در همان ماههای ابتدایی اجرای این سیاست به صدا درآمد. آنچه امروز با قاطعیت میتوان درباره آن سخن گفت ناکامی و شکست مطلق ارز چندنرخی و دلار 4 هزار و 200 تومانی است.
* دولت سیزدهم و یک تصمیم سخت
بر اساس بودجه سال جاری، سقف تخصیص ارز ترجیحی 8میلیارد دلار برآورد شده بود اما تاکنون بر اساس آمارهای رسمی رقم مصرفی دولت به بیش از 13 میلیارد دلار رسیده است. پیشبینی میشود در صورت اصلاح سیاست ارز ترجیحی رقم مورد نیاز برای تامین ارز ترجیحی کالاهای مشمول با توجه به تورم جهانی بین 18 تا 20 میلیارد دلار باشد.
حمیدرضا حاجیبابایی، رئیس کمیسیون تلفیق بودجه 1401 حدود یک ماه پیش در این باره گفته بود: «در بحث ارز ترجیحی در بودجه 1400 مجلس مصوب کرده است که دولت باید 8 میلیارد دلار ارز 4200 تومانی در اختیار داشته باشد تا بتواند تا پایان سال کار را جلو ببرد که دولت با این مبلغ نتوانست این کار را انجام دهد و الان این رقم به 6/13 میلیارد دلار رسیده است، بنابراین اگر این شرایط تا پایان سال ادامه یابد حدود 19 میلیارد دلار خواهد شد و درخواست دولت هم 19 میلیارد دلار است، در صورتی که کل درآمد ارزی دولت 19 میلیارد دلار نیست!»
به گفته رئیس کمیسیون تلفیق، این روند سال آینده هم ادامه خواهد داشت.
* جزئیات 250 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی پیشنهادی دولت
بررسی آمار بانک مرکزی نشان میدهد دولتهای دوازدهم و سیزدهم در سالهای 97، 98، 99 و 1400 به ترتیب 32، 15، 5/11 و 6/13 میلیارد دلار برای تامین کالاهای اساسی اختصاص دادهاند. البته پیشبینی میشود رقم تخصیصی برای سال جاری به 18 میلیارد دلار تا پایان سال برسد.
دولت میخواست سال آینده 250 هزار میلیارد تومان یارانه به مردم بدهد که درآمد حاصل از اصلاح ارز ترجیحی هم در همین رقم محاسبه شده است. حمید پورمحمدی، معاون سازمان برنامه و بودجه کشور در گفتوگو با «وطنامروز» در تشریح جزئیات یارانه پرداختی برای سال آینده گفت: از 250 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده برای سال آینده، نزدیک 75 هزار میلیارد تومان مجموع ۲ یارانه نقدی است که کمافیالسابق پرداخت خواهد شد و مابقی مربوط به درآمدهای حاصل از اصلاح ارز ترجیحی است. وی افزود: درآمدهای حاصل از اصلاح ارز ترجیحی به صورت نقدی یا بنکارت و طبق جمعبندیای که با نمایندگان انجام میشود، به مردم پرداخت خواهد شد.
به عبارت سادهتر، دولت سیزدهم میخواهد از محل حذف ارز ترجیحی 175 هزار میلیارد تومان یارانه به مردم پرداخت کند. با بررسی ردیفهای بودجه متوجه میشویم از این رقم 106 هزار میلیارد مربوط به تامین گندم و دارو است و بعید به نظر میرسد به شکل نقدی به مردم پرداخت شود، بنابراین 69 هزار میلیارد تومان به صورت نقدی یا بنکارت به مردم تعلق میگیرد. پس مجموع ۲ رقم 69 هزار میلیارد تومان و 75 هزار میلیارد در سال 1401 به صورت یارانه نقدی یا بنکارت به مردم پرداخت خواهد شد و از سوی دیگر قیمت نان و دارو با پرداخت یارانه غیرمستقیم به نانواییها و بیمهها برای مردم یا مصرفکننده نهایی ثابت خواهد ماند.
طبق سناریوی دولت، قرار بود به صورت حدودی نزدیک 100 هزار تومان، سال آینده به رقم یارانه شهروندان اضافه شود. این یارانه در اصل قرار بود در ازای تغییرات قیمتی احتمالی اقلامی مانند روغن، مرغ، گوشت قرمز و تخممرغ و مشتقات آنها پرداخت شود. نکته قابل توجه اینجاست که خروجی ریالی دولت از اصلاح ارز ترجیحی چقدر است و چه میزان از این رقم میخواهد تبدیل به یارانه شود؟ از آنجا که میانگین قیمت دلار نیمایی در سال جاری حدود 24 تا 25 هزار تومان بوده، با در نظر گرفتن رقم 4 هزار و 200 تومان برای ارز ترجیحی، مابهالتفاوت یارانهای که دولت برای هر دلار پرداخت میکند حدود 20 هزار تومان است. با فرض اینکه تا پایان سال جاری دولت 18 میلیارد دلار ارز ترجیحی تخصیص دهد، میتوان گفت برای سال آینده 360 هزار میلیارد تومان صرفهجویی خواهد کرد. در نظر گرفتن این عدد فارغ از این است که اساسا تامین کالاهای اساسی برای سال آینده با زیر 20 میلیارد دلار مقدور نیست و 18 میلیارد خوشبینانه است.
انتظار آن بود دولت سیزدهم در نخستین سال اصلاح ارز ترجیحی، با توجه به اینکه بیم افزایش قیمتها و برخی فضاسازیها برای تورم انتظاری در دیگر کالاها و حتی تشویق مردم به اعتراضات وجود دارد، سهم بیشتری به مردم از اصلاح ارز ترجیحی تخصیص دهد.
* احتمال افزایش ارز ترجیحی سال آینده در صحن علنی مجلس
عضو هیأترئیسه مجلس گفت: کمیسیون تلفیق ۹ میلیارد دلار اعتبار برای ارز ترجیحی در سال آینده در نظر گرفته اما این احتمال که این رقم در صحن علنی افزایش یابد، زیاد است. حسینعلی حاجیدلیگانی، عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی درباره احتمال افزایش ارز ترجیحی در سال 1401 اظهار داشت: کمیسیون تلفیق 9 میلیارد دلار اعتبار برای ارز ترجیحی سال آینده در نظر گرفته است اما این احتمال که در صحن علنی مجلس به این 9 میلیارد دلار ارز 4200 تومانی برای واردات دارو، گندم و... افزوده شود، زیاد است.
وی خاطرنشان کرد: ما باید با ثبات کالا تحویل مردم بدهیم؛ باید با برنامهریزی قبلی ماهی چند کیلو مرغ، برنج و... به مردم بدهیم و خیال آنان را بابت وجود این اقلام در سبد معیشتیشان راحت کنیم؛ نباید کاری به قیمت کالاهای اساسی داشته باشیم و دولت باید با قیمت ثابت این اقلام را به دست مردم برساند. عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی گفت: مجلس و نمایندگان دغدغه معیشت مردم را دارند و سعی میکنند روش تضمین کالای اساسی مردم و ثبات آن و تحویل به خانوادهها را دنبال کنند.
ارسال به دوستان
هیأتی از رژیم صهیونیستی با حضور در وین با میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه و مدیرکل آژانس دیدار و رایزنی کردند
اسرائیلیها در وین چه میکنند؟
رژیم صهیونیستی تلاش میکند اطمینان پیدا کند احیای توافق به توقف پیشرفت فعلی و تعطیلی زیرساخت هستهای تهران منجر شود و نظارت آژانس بر تأسیسات ایران به عنوان بازوی نظارتی و اطلاعاتی این رژیم تضمین شود
گروه سیاسی: مذاکرات هستهای وین برای تعیینتکلیف برجام به ایستگاه پایانی خود نزدیک شده است. ازدیاد تحرکات دیپلماتیک و ملاقاتهای متعدد دوجانبه و چندجانبه در وین و تماسهای تلفنی پرشماری که میان پایتختهای 1+4 و ایران در جریان است این را ثابت میکند اما وجود حساسیتها و احتیاطهای طرفین مذاکره به این معنا نیست که باید کار را خاتمهیافته دانست.
به گزارش «وطنامروز»، در طرف ایران همه مسائل به طور شفاف به هیاتهای غربی منتقل شده است و طی روزهای گذشته روند گفتوگوها به جایی رسیده که 1+4 منتظر آمریکا هستند تا ببینند دولت بایدن میتواند تصمیم سیاسی بگیرد یا فاقد اراده جهت انجام این مهم و بازگرداندن کشورش به توافق و مسیر انجام تعهدات این کشور است.
در همین حال، دبیر شورای عالی امنیت ملی روز گذشته در توئیتی بار دیگر بر مطالبات و شروط ایران جهت حصول یک توافق مطلوب و قابل اتکا برای کشورمان تاکید کرد. علی شمخانی نوشت: رفع واقعی تحریمها یعنی بهرهمندی ایران از منافع اقتصادی قابل اتکا و پایدار. شمخانی خاطرنشان کرد: بدعهدی اثبات شده آمریکا مهمترین عامل تهدیدکننده هرگونه توافق است. وی افزود: راستیآزمایی و ارائه تضمین بخش لاینفک توافق خوب است.
مشابه اظهارات شمخانی را نیز رئیسجمهور رئیسی در دیدار وزیر خارجه ایرلند بیان و خاطرنشان کرد: آنچه در مذاکرات جاری نیز بر آن تاکید داریم این است که تحریمها باید به صورت واقعی برداشته و حقوق ملت ایران محترم شمرده شود. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان نیز در گفتوگوی تلفنی با همتای انگلیسی خود با اشاره به نزدیک شدن به مرحله حساس و مهم مذاکرات وین، لزوم جدیت و مسؤولیتپذیری طرفهای مذاکرهکننده با ایران را مورد تاکید قرار داد و رسیدن به این مرحله از گفتوگوها را بیش از هر چیز ناشی از رویکرد منطقی و نیز ابتکار عمل طرف ایرانی دانست و بر لزوم توافق دستهجمعی میان همه طرفهای مذاکرهکننده بر سر متن واحد و ضرورت لحاظ شدن مطالبات مشروع جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد.
همچنین سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در تماس تلفنی با حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران درباره روند روابط دوجانبه و برخی مسائل مورد اهتمام مشترک در عرصههای منطقهای و بینالمللی از جمله روند مذاکرات وین گفتوگو و تبادل نظر کرد. در این گفتوگوی تلفنی وزیر خارجه روسیه ضمن تقدیر از ابتکارات و رویکرد سازنده جمهوری اسلامی ایران در جریان مذاکرات وین، بر ضرورت تداوم رایزنیها و گفتوگوها بین طرفهای مختلف مذاکرات وین برای بررسی متون و پیشنهادات و دستیابی به توافق تاکید کرد. امیرعبداللهیان نیز در این گفتوگوی تلفنی بر ضرورت توجه به حقوق کامل جمهوری اسلامی ایران در عمل طرفهای مقابل به تعهدات خود در هرگونه توافقی تاکید کرد.
تاکید و تمرکز مقامات ایرانی بر رفع واقعی و عملیاتی تحریمها و لاینفک دانستن راستیآزمایی و تضمینها به عنوان اجزای توافق، طی روزهای گذشته با شدت بیشتری پیگیری شده است. تهران به عنوان تنها طرف متضرر در توافق 2015 و تنها عملکننده به تعهدات برجامی این بار در دولت سیزدهم با واقعبینی وارد مذاکره شده است.
* چین: آمریکا اقدامات فعال بیشتری از خود نشان دهد
در همین زمینه سخنگوی وزارت خارجه چین نیز اعلام کرد همچنان مشکلات حائز اهمیتی در مسیر احیای توافق هستهای باقی مانده است و آمریکا باید اقدامات فعال بیشتری از خود در این زمینه نشان دهد. «وانگ ون بین» روز دوشنبه در کنفرانسی خبری درباره مذاکرات هستهای با ایران گفت: مذاکرات بر سر ازسرگیری پایبندی به برجام وارد مرحله نهایی شده و فرصت مهمی را برای بازگرداندن این توافق به مسیرش فراهم کرده است. در عین حال همچنان مشکلات حائز اهمیتی باقی مانده که باید حلوفصل شوند. وی ادامه داد: یک ضربالمثل چینی میگوید ۹۰ مایل تنها نیمی از راه یک مسیر ۱۰۰ مایلی محسوب میشود، چراکه مسیر در انتها سخت میشود. سخنگوی وزارت خارجه چین افزود: این بر عهده آمریکاست تا در برابر گامهای متقابل طرف ایرانی، تدابیر فعال بیشتری اتخاذ کند تا تمام مشکلات باقیمانده بزودی حلوفصل شود.
* اسرائیلیها در وین چه میکنند؟
گفتوگوهای وین در واپسین لحظات دور هشتم آن شاهد حضور یک میهمان ناخوانده شده است؛ حضور هیأتی از رژیم صهیونیستی در وین و ملاقاتهای آنها با رافائل گروسی مدیرکل آژانس و میخائیل اولیانوف مذاکرهکننده ارشد روسیه در وین باعث جلب توجه شده است. بر این اساس تلآویو هیاتی را برای رایزنی با «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به وین فرستاده است. «جاشوا زارکا» معاون مدیرکل وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در امور راهبردی، روز دوشنبه در وین با مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیدار کرد و در صفحه شخصی خود در توئیتر درباره این دیدار و محورهای در دستور کار این نشست توضیحات مختصری ارائه داد. دیدار جاشوا زارکا با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین با حضور تعداد دیگری از مقامهای این رژیم شامل «دیوید نوسبام» نماینده و سفیر رژیم صهیونیستی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام شد. مقام ارشد وزارت خارجه صهیونیست در توئیتر خود نوشت: «با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفتوگوی خوبی درباره جنبههای هستهای پرونده ایران داشتیم». معاون مدیرکل وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در امور راهبردی از ارائه توضیحات بیشتر درباره رایزنی با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالملل انرژی اتمی خودداری کرد. همچنین در ادامه «میخائیل اولیانوف» که ریاست هیات روسیه در مذاکرات را بر عهده دارد، روز سهشنبه با این هیات صهیونیستی دیدار کرد. نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی مستقر در وین در صفحه توئیتر شخصی خود عکسی از این دیدار هم منتشر کرد. در توئیت دیپلمات ارشد روس آمده است: «همکاران اسرائیلی (اعزامی) از پایتخت و نمایندگی دائم آنها در وین امروز با ما دیدار کردند. ما درباره موضوعات مرتبط با آژانس بینالمللی انرژی اتمی صحبت کردیم». اولیانوف که ریاست هیات روسیه در مذاکرات وین با موضوع برداشتن تحریمهای غیرقانونی اعمالشده علیه ایران را بر عهده دارد، در توئیتر خود توضیح خاصی نداد اما در پاسخ به سوال یک کاربر توئیتر درباره محتوای این دیدار نوشت: «اسرائیل عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی است». در عکسی که اولیانوف از این دیدار منتشر کرد، «جاشوا زارکا» معاون مدیرکل وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در امور راهبردی و «دیوید نوسبام» نماینده تلآویو در آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیده میشوند.
هر چند هنوز از محتوای دیدارهای صهیونیستها در وین خبری منتشر نشده اما احتمال میرود هدف از حضور و دخالت هیات اعزامی تلآویو در گفتوگوهای وین به نگرانیهای فزاینده این رژیم از توسعه برنامه هستهای ایران بر میگردد. به نظر میرسد رژیم صهیونیستی تلاش میکند با کارشکنی و اخلال در این لحظات پایانی و حساس مذاکرات، اطمینان خاطر پیدا کند هرگونه توافقی باید زیرساختهای هستهای فعلی تهران را تخریب کند. در تلآویو اگرچه نخستوزیر این رژیم فریاد خود را علیه توافق بلند کرده است اما تمام مقامات سیاسی و امنیتی فعلی و پیشین اسرائیل ضرورت احیای برجام را برای جلوگیری از پیشرفت ساعت به ساعت توان هستهای تهران یادآوری کردهاند، از این رو تلآویو بخوبی میداند در برهه کنونی توان جلوگیری از احیای توافق را ندارد اما درصدد است با از بین بازدارندگی هستهای ایران و تضمین نظارتهای استثنایی آژانس بر تاسیسات ایرانی به عنوان بازوی نظارتی و اطلاعاتی این رژیم امتیاز خود را بگیرد.
* پرایس: مذاکرات در حال اتمام است
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یک کنفرانس خبری در پاسخ به سوالی درباره پیشرفت مذاکرات وین، گفت این مذاکرات در مراحل پایانی است. به گزارش وبگاه وزارت خارجه آمریکا، ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یک کنفرانس خبری در پاسخ به سوالی درباره پیشرفتهای انجامشده در مذاکرات وین، گفت: باید بگویم ما در زمینه پیشرفتی که ممکن است در وین شاهدش باشیم، محتاطتر خواهیم بود، به این خاطر که در مراحل پایانی مذاکراتی قرار داریم که با هر معیار سنجشی پیچیده است. پرایس ادامه داد: واقعیت این است که این آخرین دوره تعیینکنندهای است که ما در آن در موقعیت تصمیمگیری بر سر این قرار خواهیم گرفت که آیا بازگشت دوجانبه به پایبندی به برجام [توافق هستهای] امکانپذیر هست یا نه. شرکای اروپایی ما، همینطور چین و روسیه، همگی به دنبال به تفاهم رسیدن هستیم اما زمان تقریبا پایان یافته است. زمان بهسرعت میگذرد. او ادامه داد: ما به وضوح گفتهایم با وجود سرعت فعلی پیشرفتهای هستهای ایران، زمان کمی برایمان باقی مانده است، دقیقا به این خاطر که در نقطهای بخصوص، بزودی پیشرفتهای هستهای موجب از بین بردن مزایای برجام خواهد شد.
ارسال به دوستان
فرودگاه امام علی(ع) در تنب بزرگ افتتاح شد
مقدمات مسکونی شدن تنب بزرگ
گروه سیاسی: فرودگاه امام علی(ع) جزیره تنب بزرگ روز گذشته با حضور سردار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران و محمد محمدیبخش معاون وزیر راهوشهرسازی و رئیس سازمان هواپیمایی کشوری مورد بهرهبرداری قرار گرفت و نخستین پرواز ملی از تهران به مقصد تنب بزرگ انجام شد. دریادار تنگسیری در این مراسم با قدردانی از همکاری وزارت راهوشهرسازی و سازمان هواپیمایی کشوری گفت: همت جهادی و انقلابی وزیر راهوشهرسازی و رئیس سازمان هواپیمایی کشوری موجبات خرسندی مردم این جزیره استراتژیک را در این ایام خجسته فراهم آورد. وی افزود: سکونت مردمی جزایر و مردمی شدن امنیت این جزایر با حضور فعال آنان انجام میشود و باید همه کمک کنند این اتفاق مبارک با راهاندازی خطوط پروازی مستمر و منظم ادامه یابد و این کمترین خدمتی است که برای رزمندگان و خانوادههای گرامی آنان انجام میشود. فرمانده نیروی دریایی سپاه تاکید کرد: با افتتاح این فرودگاه مقدمات توسعه و رونق اقتصادی دریاپایه صورت میگیرد و سطح امنیت پایدار در جغرافیای دریایی خلیجفارس تقویت میشود.
همچنین رئیس سازمان هواپیمایی کشوری در این مراسم گفت: تلاش میشود با بهکارگیری و نصب سیستمهای ایمنی مطمئن وضعیت پروازها ارتقا یابد و موجب دلگرمی خانوادههای ایثارگر شود. محمد محمدیبخش بیان کرد: برقراری پروازهای منظم و مستمر به جزیره تنب بزرگ با ارائه تسهیلات لازم فرودگاهی در زمینه سفر آسان از برخی شهرها مثل بندرعباس و بندرلنگه به این جزیره فراهم خواهد شد. لازم به ذکر است فرودگاه امام علی(ع) در فاصله ۸۰ مایلی از فرودگاه بندرعباس در دهانه تنگه هرمز قرار دارد و مجوز پرواز هواپیماهای غیرنظامی از فرودگاه تنب بزرگ در راستای خدماترسانی به خانوادههای مستقر در این جزیره صادر شده است. این فرودگاه متعلق به نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و با طول باند ۲۱۵۰ متر آماده پذیرش هواپیماهای تا رده امبرایر۱۴۵ است. افتتاح فرودگاه در تنب بزرگ را میتوان گامی عملی برای تبدیل کردن این جزیره به منطقهای مسکونی دانست. اردیبهشت سال گذشته بود که دریادار تنگسیری در گفتوگویی تلویزیونی گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به خلیجفارس تعصب خاصی دارند. ایشان همیشه میفرمایند جزایر خلیجفارس را با نام اصلیاش نام ببرید؛ مثلا جزایر بنی فارور باید «فاروران» یا «فارورگان» و ابوموسی باید «بوموسی» خوانده شود. فرمانده نیروی دریایی سپاه با تاکید بر اینکه جزایری که ما در خلیجفارس داریم بسیار راهبردی و سوقالجیشی هستند، تصریح کرد: بنا داریم جزایر خلیجفارس را با ایجاد زیرساختهای مسکونی، برای سکونت مردم آماده کنیم و این فرمان فرمانده معظم کل قواست که مردم در جزایر زندگی کنند.
ارسال به دوستان
دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) به مناسبت روز پدر و عبور از کلیشهها
پدرانه در میدان
گروه فرهنگ و هنر: دیوارنگارههای میدان ولیعصر(عج) تهران، در سالهای اخیر در مناسبتهای مختلف با ارائه طرحهای گوناگون همواره مورد توجه مخاطبان در فضای مجازی قرار گرفته است. این دیوارنگاره در جدیدترین طرح خود به مناسبت سالروز ولادت امیرالمومنین(ع) و روز پدر، با بازسازی عکس بوسه امیر عابدزاده (دروازهبان تیم ملی) بر دستان پدرش (احمدرضا عابدزاده) حسابی خبرساز شده است. این دیوارنگاره یکی از متفاوتترین دیوارنگارههای میدان ولیعصر(عج) محسوب میشود که این بار همزمان با روز پدر سراغ طرحی رفته است که از تمام کلیشههای ممکن طرحهای مختلف برای مناسبهای گوناگون فاصله گرفته و در نمادسازی خلاقانه و البته جسورانه، از منظری جدید به پاسداشت مقام پدر پرداخته است. به این طراحی زیبا و ماندگار از چند منظر میتوان پرداخت و شایسته است این دیوارنگاره را از چند منظر فرهنگی، اجتماعی و ورزشی مورد توجه قرار داد.
نخست باید به تبعات مثبت فرهنگی این دیوارنگاره اشاره کرد. متاسفانه باید گفت طی سالیان اخیر بنا به دلایل متعدد، در حوزه تربیتی خانواده دچار آسیبهایی در جامعه ایرانی شدهایم که در این باره میتوان به خدشه وارد شدن به مقوله مهم احترام نوجوانان و جوانان به والدینشان اشاره کرد که درباره این مسائل باید نکات مهم تربیتی به والدین و معلمان دانشآموزان آموزش داده شود تا این شرایط کمی تغییر کند. از سوی دیگر آن دسته از نوجوانان و جوانانی که مبتنی بر اخلاق اسلامی و ایرانی، همچنان از کوچکترین بیاحترامی به پدر و مادر خود حذر میکنند هم بنا به ملاحظاتی اقدامات زیبایی چون دستبوسی پدر و مادر و ابراز محبت کلامی را کمتر انجام میدهند اما امیر عابدزاده جوان و دروازهبان نخست تیم ملی فوتبال که سالیان سال است در تیمهای خارجی توپ میزند و از مشهوریت و محبوبیت بالایی میان فوتبالدوستان جوان برخوردار است، به پشتوانه مبانی رفتاری و تربیتی خانوادههای اصیل ایرانی در مقابل چشمان میلیونها مخاطب تلویزیونی مقابل پدرش زانو زده و ضمن ادای احترام، بر دستان پدری که نقش پررنگی در پیشرفتش داشته است، بوسه میزند. این ادای احترام را میتوان سمبل تکریم یک نسل به نسل قبلی خود دانست. عکس این بوسه که تا چند روز پس از مسابقه ایران- عراق همچنان در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفت، این روزها هم با قرار گرفتن در بزرگترین دیوارنگاره کشور مجددا مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است. بدون شک این تصویر میتواند یکی از تاثیرگذارترین دیوارنگارههای میدان ولیعصر(عج) باشد و واکنش جوانان و نوجوانان به این تصویر، تاثیرات فرهنگی والایی خواهد داشت؛ کوچکترین تاثیر ظاهری آن میتواند ترویج اقدام زیبای دستبوسی پدران توسط فرزندان باشد. این عکس به لحاظ اجتماعی و ورزشی هم تاثیرات بسزایی خواهد داشت، زیرا این تصویر برای ۲ نسل متفاوت ملت ایران یادآور خاطرات ماندگاری است به طوری که پدران و پسران این سرزمین هر کدام با یکی از این پدر و پسر ورزش ایران، خاطرات ماندگاری دارند؛ خاطراتی که بارها موجب تقویت هویت و غرور ایرانی شده است. به جرات میتوان گفت مهمترین وجه متمایز این دیوارنگاره با سایر طرحها، عمیق بودن حس مشترک میان ۲ نسل متفاوت است که اگر بخواهیم از منظر ورزشی و اجتماعی به این تصویر نگاهی بیندازیم باید گفت از شب شادی ملبورن تا همآغوشی عابدزاده پدر و پسر، 6 جامجهانی میگذرد. از سختیهای آن چند دقیقه باقیمانده ملبورن نفسهای یک ایران را در سینه حبس کرده بود، تا 7 بهمن 1400 که صعود به جامجهانی را مثل یک لیوان آب خوردن، یک نفس سرکشیدیم، تغییر چند نسل فوتبالی را تجربه کردهایم؛ چند نسل با مدل بازیهای متفاوت، چند نسل با بدشانسی و خوششانسی، چند نسل با امیدواریها و ناامیدیها. تصویری که در شب 7 بهمن 1400در رسانهها از ابراز ارادت امیر عابدزاده به احمدرضا عابدزاده در شبکههای اجتماعی منتشر شد، همزمان مرور خاطرات چند نسل است؛ دهه چهلیهایی که در سالهای پس از جنگ، هر مبارزه ورزشی را به مثابه یک جدال معنادار در عرصه جهانی میدیدند و دهه شصتیهایی که برجستهترین پیروزی ورزشی به بخشی از خاطرات کودکی و نوجوانیشان گره خورد. حالا آن تجربه شیرین برای این نسل به شکل دیگری تکرار میشود؛ با حضور یک عابدزاده دیگر در دروازه ایران. برای این ماجرای پدر و پسری تفسیرهای زیادی میشود داشت. یکی اینکه تلاش برای پیروزی و پیروزی «تحریمپذیر» نیست. استرالیاییها باور نمیکردند تیم ملی ایران آنقدر قوی باشد که بخواهد جشن پیروزی آنها را خراب کند ولی تلاش ایرانیهایی که اهل جای جای ایران بودند را نمیشد نادیده گرفت. برای رسیدن از آن سختی به این آسانی باید 24 سال میگذشت. نسبت احمدرضا عابدزاده با امیر - فرزندش - نسبت گره خوردن آرزوهای سخت به خاطرات شیرین کودکی است. سریع و فوری به جامجهانی رسیدن پسرها، نتیجه سختی کشیدنها و خوندل خوردنها در ملبورن و دوبلین و منامه است که پدرها تجربه کردهاند؛ در دل پلیآفها و تکحذفیها. اینکه این تجربه شیرین، مثل ماجرای ملبورن شادیآفرین نشده، به خاطر عادی شدن حضور در جامجهانی و قرار گرفتن در کنار تیمهای رده اول دنیاست. حالا نام ایران در کنار برزیل، آلمان، فرانسه، آرژانتین، بلژیک، هلند و دیگر تیمهای قدرتمند قرار گرفته؛ یاد شب بازی با پرتغال بخیر که با صعود از گروه مرگ، فقط به اندازه یک بغل پای مهدی طارمی فاصله داشتیم و اینکه خواستن، توانستن است.
ارسال به دوستان
پوتین پس از دیدار صدراعظم آلمان در مسکو: روسیه خواهان جنگ با اوکراین نیست مقابل ناتو میایستیم
کیک اوکراین روی میز
ناتو: نشانههای دیپلماسی مشاهده میشود
گروه بینالملل: به دنبال اعلام عقبنشینی نیروهای روسیه از مرز اوکراین توسط وزارت دفاع این کشور، ماریا زاخارووا دیروز در نشست خبری گفت: ۱۵ فوریه ۲۰۲۲ در تاریخ به عنوان روزی ثبت خواهد شد که پروپاگاندای غرب درباره جنگ شکست خورد. او گفت غرب بدون شلیک یک گلوله شرمسار و تخریب شد.
اشاره سخنگوی وزارت خارجه روسیه به ادعای «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید بود که چند روز پیش به «سیانان» گفت طبق دادههای اطلاعاتی آمریکا عملیات نظامی علیه اوکراین ممکن است هر لحظه آغاز شود. او قبلتر هم زمان آغاز حمله احتمالی را قبل از پایان بازیهای المپیک اعلام کرده بود. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز دیروز بعد از اظهارات زاخارووا در نشست خبری گفت گزارشهای کشورهای غربی درباره احتمال حمله قریبالوقوع مصداق «تروریسم خبری» است.
یک روز بعد از دیدار ویژه رئیسجمهور روسیه با وزرای خارجه و دفاع این کشور، رسانههای روسی خبر دادند بعد از پایان رزمایشهای اخیر روسیه، آغاز بازگشت تعدادی از نظامیان این کشور از نزدیکی مناطق مرزی با اوکراین آغاز شده است. به گزارش خبرگزاری فرانسه، سخنگوی وزارت دفاع روسیه دیروز گفت: «یگانهای بخشهای نظامی جنوب و غرب پس از تکمیل وظایف خود، بارگیری در حملونقل ریلی و جادهای را آغاز کردهاند و امروز (دیروز) حرکت به سمت پادگانهای نظامی خود را آغاز خواهند کرد».
اطلاعرسانی مسکو درباره آغاز بازگشت تعدادی از نظامیان این کشور از مناطق نزدیک اوکراین بعد از جلسه دوشنبه رئیسجمهور این کشور با «سرگئی لاوروف» و «سرگئی شویگو» وزرای خارجه و دفاع روسیه انجام شد. پوتین در این جلسه درباره تنشهای اخیر با اوکراین و پیشنهادات روسیه به ناتو و آمریکا درباره نگرانیهای امنیتی مسکو سوال کرد. لاوروف در پاسخ گفت ایالات متحده پیشنهادات قاطعی برای کاهش تنش ارائه کرده اما پاسخهای اتحادیه اروپایی و ناتو رضایتبخش نیست. بر این اساس پوتین گسترش ناتو به سمت شرق را بیپایان و بسیار خطرناک خواند و لاوروف نیز به نوبه خود تاکید کرد روسیه به دقت واکنش آمریکا و ناتو به مساله تضمینهای امنیتی را تجزیه و تحلیل کرده است.
* دیدار پوتین با صدراعظم آلمان
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه اعلام کرد روسیه خواهان جنگ (در اروپا و اوکراین) نیست. وی روز سهشنبه در نشست مطبوعاتی مشترک با اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در کاخ کرملین، گفت روسیه خواهان جنگ نیست و به همین دلیل ایده تضمینهای امنیتی را مطرح کرده است. رئیسجمهور روسیه تصریح کرد: آنچه در منطقه دونباس (منطقه مورد مناقشه در شرق اوکراین) میگذرد، نسلکشی است. منطقه دونباس در شرق اوکراین از مناطق دونتسک و لوهانسک و نیز چند منطقه روسنشین دیگر تشکیل شده و این ۲ استان در سال ۲۰۱۴ پس از تغییر حکومت در اوکراین به طور یکجانبه از کییف اعلام استقلال کردند. پوتین درباره قطعنامه صادره از سوی دومای روسیه که از رئیسجمهور روسیه خواهان به رسمیت شناختن استقلال مناطق خودخوانده دونتسک و لوهانسک شده است، گفت: آنها (نمایندگان دومای روسیه) از خواستههای رایدهندگان خود اطلاع دارند که با ساکنان منطقه دونباس ابراز همدردی میکنند. وی همچنین درباره احتمال آغاز جنگ در اروپا و چنین تهدیدی گفت یک جنگ در گذشته در اروپا رخ داده است که ناتو آن را علیه بلگراد (حمله ناتو به یوگسلاوی سابق در سال ۱۹۹۹) آغاز کرد. پوتین گفت به تعویق افتادن عضویت اوکراین در ناتو، وضعیت را تغییر نمیدهد و ما خواهان حل این مساله در زمان حاضر هستیم. رئیسجمهور روسیه در بخش دیگری از سخنانش از مردم آلمان خواست تا از گرهارد شرودر، صدراعظم اسبق آلمان که از مقامهای شرکت گازپروم است به خاطر گاز ارزانقیمت روسیه برای این کشور قدردانی کنند.
او در کنفرانس خبری مشترک با صدراعظم آلمان تاکید کرد تاکنون کشورهای غربی تعهدات خود در توافق مینسک را اجرا نکردهاند. پوتین ادامه داد: «آماده ادامه مذاکرات درباره موشکها و دیگر موضوعات هستیم و واکنش کشورهای غربی و آمریکا خواستههای روسیه را پاسخ نداده است. از غرب میخواهیم از استقرار تسلیحات تهاجمی در مرزهای روسیه خودداری کند و خواستار آن هستیم از توسعه ناتو به شرق جلوگیری شود».
رئیسجمهور روسیه در پاسخ به سوالی در این باره که آیا عقبنشینی نیروهای این کشور از مرز اوکراین به دستور او ادامه خواهد داشت یا خیر، گفت: «هیچکسی نمیتواند پاسخی به آن بدهد. این فقط به ما بستگی ندارد. تاخیر پیوستن اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) چیزی را برای ما حل نمیکند و ما هم اکنون خواستار حل شدن این موضوع هستیم. به ما گفته بودند تا 30 سال ناتو توسعه نخواهد یافت اما امروز ناتو نزدیک مرزهای ما رسیده است». پوتین ابراز امیدواری کرد فرانسه و آلمان بر دولت اوکراین برای پایبندی به توافقهای مینسک تاثیرگذار باشند. در مقابل اولاف شولتز گفت: «نمیتوان بروز جنگ در اروپا را تصور کرد و باید هر آنچه را که میتوانیم برای جلوگیری از وقوع جنگ انجام دهیم. امنیت اروپا جز با مشارکت روسیه ساخته نمیشود». شولتز در حالی مدعی شد توسعه ناتو به سوی شرق در دستور کار کنونی این پیمان قرار ندارد که خود اعتراف کرد ناتو (به رهبری آمریکا) ضمانتهای امنیتی ای را که روسیه خواستار آن شده، رد کرده است. او در عین حال تاکید کرد اگر دونتسک و لوهانسک به عنوان ۲ جمهوری مستقل از اوکراین به رسمیت شناخته شوند، این موضوع نقض توافق مینسک به شمار خواهد آمد.
این در حالی است که دومای دولتی روسیه دیروز قطعنامه درخواست از ریاستجمهوری این کشور برای به رسمیت شناختن استقلال این ۲ ایالت خودمختار شرق اوکراین را پذیرفت.
* پوتین: حمله به اوکراین جوک است
شدت گرفتن ادعاها درباره حمله ادعایی روسیه به اوکراین واکنش «دیمیتری پسکوف» سخنگوی کاخ کرملین را به دنبال داشت و این مقام مسکو به رسانهها درباره پاسخ طعنهآمیز رئیسجمهور روسیه اطلاعرسانی کرد. به گزارش خبرگزاری «ریانووستی»، سخنگوی کاخ ریاستجمهوری روسیه اعلام کرد ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور این کشور درباره جنجالهای رسانههای غربی با موضوع «حمله» این کشور به اوکراین مانند شوخی و جوک برخورد میکند. پسکوف تصریح کرد: «او (ولادیمیر پوتین) گاهی اوقات حتی شوخی میکند و برای اطلاع یافتن از اینکه در رسانهها درباره زمان دقیق آغاز جنگ [روسیه علیه اوکراین] چه چیزی منتشر شده است، شوخی میکند». سخنگوی کرملین افزود: از نظر ولادیمیر پوتین غیرممکن است که بتوان این دیوانگی در بیان اطلاعات جنونآمیز (درباره بیان زمان دقیق حمله ادعایی روسیه به اوکراین) را درک کرد. در همین حال عصر دیروز همزمان با اعلام روسیه مبنی بر بازگشت نظامیان این کشور از مرز با اوکراین پس از اتمام تمرینهای نظامی، «ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه تصریح کرد پروپاگاندای کشورهای غربی درباره جنگ شکست خورده است. زاخارووا در نشست خبری دیروز گفت: ۱۵ فوریه ۲۰۲۲ در تاریخ به عنوان روزی ثبت خواهد شد که پروپاگاندای غرب درباره جنگ شکست خورد. او گفت غرب بدون شلیک یک گلوله شرمسار و تخریب شد.
دوشنبهشب نیز رسانهها از تاکید پوتین بر پایبندی مسکو به دیپلماسی خبر داده بودند. بر اساس گزارش خبرگزاری «تاس»، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور و سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه روز دوشنبه در نشستی ویژه درباره پاسخهای ایالات متحده و ناتو به تضمینهای امنیتی پیشنهادی مسکو با یکدیگر گفتوگو کردند. به گفته وی، پاسخ آمریکا نمیتواند طرف روس را راضی کند، برای اینکه واشنگتن نکات کلیدی توافقات پیشنهادی مسکو، از جمله عدم گسترش ناتو و بازگشت زیرساختارهای نظامی مستقر در اروپا به مواضع سال 1997 را رد کرده است. این خبرگزاری به نقل از مقامات کاخ کرملین نوشت رئیسجمهوری روسیه پیشنویس محتوای کلی پاسخ این کشور به ایالات متحده و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) درباره تضمینهای امنیتی را که توسط سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه ارائه شده بود، تأیید کرد و اکنون دیپلماتهای روس در حال کار روی نهایی کردن متن این سند هستند که متعاقباً برای طرفهای غربی ارسال خواهد شد. در همین رابطه دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین یادآور شد رئیسجمهور ولادیمیر پوتین همواره خواستار مذاکره و دیپلماسی بوده و اکنون نیز «آماده گفتوگو» درباره تضمینهای امنیتی و البته اوضاع پیرامون اوکراین است. به گفته وی، اوکراین تنها بخشی از مشکل بزرگ امنیتی در منطقه است و البته رئیسجمهوری روسیه آماده مذاکره در این باره خواهد بود.
* مرد بیمار آمریکا و بحران رهبری در دوران بحرانی
صحنه سیاسی کنونی جهان تاکیدی است بر اینکه امپراتوری آمریکا در مرحله افول است و وضعیتش شبیه وضعیت عثمانی در ابتدای قرن بیستم است که «مرد بیمار اروپا» نام گرفت. به این معنی که از سیطره بر اوضاع در مناطق تحت حاکمیت خود ناتوان بود. روزنامه العربی الجدید (چاپ انگلستان) با این مقدمه و تیتر «مرد بیمار آمریکا»، نوشت بهرغم اینکه اوضاع آمریکا و عثمانی کمی از نظر نوع حکمرانی مستقیم عثمانی بر مناطقی وسیع با نژادهای مختلف متفاوت است اما از نظر نفوذ مشابه است. به این ترتیب که آمریکا در بسیاری از مناطق جهان نفوذ دارد و این نفوذ، کمکم در حال از بین رفتن است و قدرتهای جدیدی در حال ظهور هستند. به نظر میرسد واشنگتن از تعامل با این وضعیت ناتوان است. روند کاهش نفوذ آمریکا چندین سال قبل آغاز شد اما امروز میتوان گفت به اوج خود رسیده است. اوضاع اوکراین مهمترین آزمایش برای این نفوذ است، چرا که یا وضعیت این مرد بیمار را تثبیت میکند یا اینکه تلاشی برای بازسازی امپراتوری این کشور و نقش ژاندارم جهان خواهد بود. اما با توجه به آنچه امروز در عرصه بینالمللی میبینیم و نیز حضور بایدن در قدرت، به نظر نمیرسد راه برای بازپسگیری اعتبار آمریکا در جهان آسان باشد، بویژه که بایدن رویکرد اوباما در راستای عقبنشینی به سمت داخل را اتخاذ کرده و این امری است که روسیه بخوبی از آن استفاده کرد و امروز میبینیم که با آمریکا و کشورهای اروپایی مبارزه میکند و این مسالهای است که چند سال پیش و حتی در زمان ترامپ ناممکن بود.
* آمریکا و غرب، سال 2008 قافیه را به روسها باختند
مسکو سال 2008 زمانی که جنگ اوستیای جنوبی در پاسخ به حمله گرجستان به این جمهوری جداییطلب طرفدار مسکو به وقوع پیوست، غرب را آزمایش کرد. در آن زمان غرب با وجود درخواست کمک رئیسجمهور گرجستان به این کشور کمک نکرد و جنگ به سرعت با اشغال اوستیای جنوبی و آبخازیا از سوی روسیه و به رسمیت شناختن آنها به عنوان ۲ جمهوری مستقل از گرجستان از سوی مسکو تمام شد. از سال 2008 تاکنون مسکو در سایه درک این ناتوانی آمریکا یا عدم تمایلش برای ورود به جنگی جدید، قدرت بیشتری به دست آورده و این عدم تمایل برای ورود به جنگی جدید، راهبردی است که اوباما پس از تصمیمش برای خروج از عراق و افغانستان اعلام کرد و بایدن آن را اجرایی میکند. در طول این مدت مسکو نفوذ سیاسی و نظامی خود را توسعه داده و در جهت افزایش قدرت نظامی خود فعالیت کرده است و این امر را مستقیما در سوریه در برابر چشمان جهان و در راس آنها آمریکا آزمایش کرد. امروز بحران بزرگ این است که جای خالی ناشی از چرخش آمریکا به داخل را هیچ کشور غربیای پرنکرده است، بویژه که در مرحله صعود آمریکا در پی فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد اکثریت کشورهای غربی متحد این کشور به حاشیه رانده شدند و تسلیم نفوذ امپراتوری جدید آمریکا شدند و اکنون بهای ضعف این امپراتوری را میپردازند و مشاهدهگر نیروهای روسیه در آستانه اروپای غربی هستند بدون آنکه بتوانند با آن مقابله کنند یا حمایت وعده شده به اوکراین را فراهم کنند. پیش روی مرد آمریکایی بیمار و نیز سایر کشورهای غربی متحد، امتحانی جدی وجود دارد که عبور از آن با موفقیت در سایه دادهها و توازن قدرت جدید دشوار است.
ارسال به دوستان
تفاوت سیاست خارجی کشورهای جهان در برخورد با بحران اوکراین
خردگرایی شرق در برابر خودخواهی غرب
فرزانه دانایی: نتایج درگیری آمریکا و روسیه بر سر اوکراین تا به حال چه بوده است؟ این سوالی است که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران بینالمللی در حال بررسی پاسخهای آن هستند. بحران اوکراین به عنوان یک بحران «نیمهجنگ سردی» در جهان معاصر افکار عمومی در سراسر جهان را با سوالات زیادی روبهرو کرده است: هدف روسیه از برگزاری مانور نظامی در نزدیکی مرزهای اوکراین و مستقر کردن نیروهای جنگنده خود در نزدیکی مرز و تهدیدش به استفاده از زور علیه کییف چه بود؟ آمریکا چه سودی از دخالت در این بحران میبرد و دولت بایدن که قصد داشت تمام توجه خود را به سمت شرق و چین ببرد، چه سیاستی برای مقابله با روسیه در پی گرفته است؟ آغاز جنگ بین روسیه و اوکراین یا تصرف احتمالی بخش دیگری از اوکراین به دست نیروهای روس چطور میتواند منافع مسکو را تأمین کرده و تا چه حد به ضرر منافع آمریکا در منطقه است؟ اعلام اتحاد استراتژیک و راهبردی میان پکن و مسکو در بحبوحه بحران اوکراین چه معنایی برای غرب دارد؟
برای پاسخ به این سوالات باید این بار بحران اوکراین را از دید غرب بویژه آمریکا به چالشهای موجود در شرق آسیا بویژه درگیریها با چین مشاهده کرد. بحران اوکراین، نمونهای کوچک اما جالب توجه از نوع برخورد غرب با مساله چین است. این موضوع، پدیدهای است که از جانب تحلیلگران غربی نیز رد نمیشود و بسیاری از آنها عقیده دارند نوع مواجهه با بحران اوکراین میتواند آینده بحران در تایوان را نیز بخوبی مشخص کند و در عین حال نمونهای تنبیهی برای چین درباره نوع رفتارش با غرب باشد.
در مساله اوکراین، آمریکاییها بنا بر اطلاعات دریافتیشان ـ که البته از سوی بسیاری از اندیشمندان حوزه روابط بینالملل زیر سوال رفته است و گاه آن را با اطلاعات مربوط به سلاحهای کشتار جمعی در عراق مقایسه میکنند و همه این اطلاعات را غیرقابل قبول میدانند ـ به این نتیجه رسیدند که روسیه قصد دارد به اوکراین حمله کرده و این کشور را به تصرف خود درآورد. آنها معتقد بودند مسکو تلاش دارد به تمام کشورهای حوزه اروپای شرقی و همسایگان غربی خود درسی بدهد که بدانند نتایج پیوستن به ناتو چه خواهد بود. مسکو پیش از این در سال 2014 زمانی که بحران پیوستن به اتحادیه اروپایی تمام اوکراین را در بر گرفته بود، شبهجزیره کریمه را از این کشور جدا و با برگزاری یک رفراندوم آن را به خاک خود ملحق کرد. این بار آمریکاییها بر این عقیده بودند روسها به دنبال تصرف اوکراین برای مقابله با پیوستن این کشور به ناتو هستند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و سایر اعضای کابینه او بارها اعلام کردند روسیه قصد چنین کاری را ندارد اما آمریکا با ایجاد یک بحران تمامعیار رسانهای و تهدیدهای پیاپی، کار را به جایی رساند که مردم در خیابانهای شهرهای نزدیک به روسیه در اوکراین، به صف آموزشهای نظامی پیوستند و جهان خود را برای مشاهده جنگ بین روسیه و اوکراین آماده کرد. هدف بایدن از این اغراق بزرگ، کاملا آشکار بود. این کار یک شبیهسازی برای مساله تایوان بود و در عین حال میخواست پیام مهمی را برای اروپا نیز صادر کند: «شما بدون آمریکا و ناتو «هیچ» هستید و توان دفاع از خود را نیز ندارید». بر همین اساس بود که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه بار دیگر در سفر خود به روسیه و اوکراین و بعد گفتوگو با رسانهها بر تشکیل نیروی نظامی اروپایی تاکید کرد؛ همان پروژه «ناتوی اروپایی» که در زمان ترامپ مطرح شده بود و حالا رنگ و بوی جدیتری با بحران اوکراین به خود میگرفت.
اشتباه آمریکا و اروپا در مساله اوکراین اما همین شدت بخشیدن به فضای «جنگ احتمالی» بود. آماده کردن فضا برای حمله نظامی تمامعیار روسیه به اوکراین باید شاهد شکلگیری اتحادی تمامعیار از سوی اروپا و آمریکا علیه روسیه میبود اما این تبلیغات و پروپاگانداهای سیاسی ـ رسانهای نتوانست با موفقیت همراه شود. آمریکا و دولت بایدن نتوانست در پیدا کردن جایگزینی برای نفت و انرژی روسیه برای اروپا موفق باشد و در عین حال نتوانست باعث شود اروپا یکپارچه به سمت دفاع از اوکراین برود. کشورهای اروپایی بویژه آمریکا از این فرصت استفاده کردند و سلاحهای خود را به اوکراین فروختند اما هیچکدام راضی نشدند نیرویی برای دفاع از این کشور بفرستند و در نهایت نیروهای نظامی و سیاسی اوکراین را در این کشور رها کرده و به خانههای خود بازگشتند. این مساله به حدی باعث تعجب شد که برخی رسانهها تیتر زدند: «آمریکا به جای رفتن به اوکراین، کییف را تنها گذاشت». همه اینها نشان میداد دولت بایدن با تمام بلوفهای نظامیای که میزند، نمیتواند به صورت نظامی رو در روی روسیه قرار گیرد وترجیح داد فضا را به سمت تنش بیشتر نکشاند.
تندرویهای آمریکا در مساله اوکراین اما میتوانست نتیجه بسیار بد دیگری برای دنیا بویژه آمریکا داشته باشد و آن شکلگیری این ایده در بین روسها بود که «ما کاری نکردیم اما چوب آن را خوردیم». این ایده میتواند در نهایت منجر به تصمیم سیاسی برای حمله نظامی به اوکراین شود، چرا که روسها متوجه میشوند هم تحریمهایی که تهدید شده بود در صورت حمله به اوکراین علیه آنان اعمال میشود، به صورت غیررسمی اعمال شده و هم در عین حال باید فکر به منافع ملی خود را نیز فراموش کرده و به کار خود مشغول شوند و کاری به پیوستن کشورهای همسایهشان به ناتو نداشته باشند. در صورتی که این ایده در کرملین حکمفرما شود، حمله به اوکراین میتواند براحتی به عنوان گزینهای مناسب در برابر قلدریها و تندرویهای غرب به گزینه اصلی در این باره تبدیل شود.
برای آمریکا اما اوکراین آزمایشگاه سیاسی برای مساله تایوان بود. آنها که میدانستند روسیه قصد و تمایل حمله نظامی به کییف را ندارد، تلاش کردند از این مساله درسی برای چین بسازند که در صورتی که پکن نیز خواستار حمله نظامی و الحاق تایوان به خاک خود باشد، درس اوکراین را همیشه در ذهن داشته باشد.
نکته جالب توجه در تمام این پیشفرضها این است که آمریکاییها هیچ گزینهای با عنوان کاربرد دیپلماسی برای حلوفصل نزاع با روسیه یا چین را در دستور کار نداشتند. در این میان به نظر میرسد بیشتر این فرانسه و آلمان هستند که به دلیل نگرانیهای خود درباره تأمین انرژی مورد نیاز اروپا و همچنین همکاریهای دوجانبه با روسیه، به دنبال کاستنها از میزان تنشها در منطقه هستند. خبر عقبنشینی بخشی از نیروهای نظامی روسیه از نزدیکی مرز اوکراین، همزمان با سفر «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان به مسکو، نوید این را میدهد که خردگرایی اروپایی شاید بتواند از تنشها در منطقه کم کرده و تلاش دولت بایدن برای افزایش تنش در منطقه را نیز کم کند. مسکو به دنبال برگزاری جلسات مذاکره با آمریکا و ناتو است؛ جلساتی که در ابتدای بحران اوکراین برگزار شد و به نتیجهای نرسید. پادرمیانی اروپاییان میتواند به برگزاری این جلسات منجر شود و در نهایت میتواند سیاست خارجی مبتنی بر عقلانیت شرق را به رخ سیاست خارجی تهاجمی و احساساتی غرب بکشد. اینکه این مذاکرات و پیغامها و نامههای مسکو و واشنگتن تا چه میزان میتواند از تنشها در منطقه بکاهد، بستگی به تمایل و عزم سیاسی آمریکا دارد. باید دید آیا بایدن میخواهد دستاوردی مانند جلوگیری از جنگ در اوکراین را در سیاست خارجی خود ثبت کند یا میخواهد از روسیه در ماجرای اوکراین، درسی برای چین بسازد و هزینه این درس را هم تمام و کمال میپردازد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|